تجربههای محمدمهدی عسگرپور در سینما مایههایی مشترک و اغلب خانوادگی و اجتماعی دارند.
سوره سینما- علی رضایی: محمدمهدی عسگرپور در سالهای اخیر به عنوان مدیر عامل خانه سینما خبرساز و چهره مهمی بوده است. اظهار نظرهای صریحش او را در کانون توجه قرار داده و مدیرعامل خانه سینما را به عنوان مدیری شجاع و صریحالهجه معرفی کرده است. کارنامه فعالیت های او در کنار سمتهای مدیریتی که داشته، به عنوان کارگردان سینما و تلویزیون فراز و فرود داشته اما روندی که او طی کرده نشان میدهد مدیر عامل پرکار خانه سینما، در فیلمسازی رشد داشته است.
او در یک دهه گذشته سه سریال ساخته. «گلهای گرمسیری»، «جراحت» و «شیدایی» که دو مجموعه آخر از بهترین آثار تلویزیون هستند. «جراحت» و «شیدایی» به عنوان دو اثر خانوادگی و اجتماعی تصویری از روزگار ما ارائه میدهند. به کم رنگ شدن اخلاق می پردازند و البته از ایمان و اعتقاد میگویند. «شیدایی» به عنوان اثری عاشقانه به خوبی شکافهای زندگی خانوادگی را نشان میدهد و از اهمیت ایثار میگوید. «جراحت» همان طور که از نامش پیداست، از زخمی میگوید که بر چهره زیبای زندگی یک خانواده اصیل به وجود آمده است. مادر (ثریا قاسمی) ستون اصلی خانواده است که سعی میکند میان برادرها صلح برقرار کند. ساختار روایی و تصویری هر دو مجموعه قابل قبول و بازیها در یادماندنی هستند. «جراحت» و «شیدایی» شخصیتهایی قابل باور و دوست داشتنی داشتند و تماشای چند باره آنها لذت بخش است.
کارنامه سینمایی عسگرپور با «میهمان داریم» به نقطهای قابل توجه رسیده است. فیلم بهترین و کاملترین اثر این کارگردان است و مانند «قدمگاه» مفاهیم معنوی را به خوبی در قالب قصهای پرکشش روایت کرده است. قصه خانوادهای که دور از هم هستند و به بهانه حضور یک میهمان در کنار هم جمع میشوند. عسگرپور در یک فضای رئالیستی و واقعگرا، قصهای را روایت کرده که مایههای سورئال دارد و مانند «قدمگاه» در آن نشانههای آشکار مذهبی وجود دارد. اشاره به نیمه شعبان، سفر به کربلا، بازگشت شهدا و … کاملا رویکرد دینی فیلمساز را نشان می دهند و «میهمان داریم» را به نسخهای دینی از یک فیلم خانوادگی و اجتماعی تبدیل میکنند.
«میهمان داریم» در زمینه آثار دفاع مقدسی اثری جسورانه و البته متفاوت است. اثری که به روزهای زندگی یک زوج میپردازد که فرزند جانبازشان را به خانه میآورند. فیلم روی روابط خانواده تمرکز میکند و بیشتر انرژیاش را از فضای صمیمانهای که خلق میکند، میگیرد و تا انتها تماشاگر را حفظ میکند. «هفت و پنج دقیقه» فیلم قبلی این کارگردان درباره مهاجرت و زندگی مهاجران در کشورهایی غریب است. قصه شیداییها، تلخیها و مشکلاتی که انسان معاصر در سرزمینهایی بیگانه دچار آن هستند. «اقلیما» در کارنامه عسگرپور یک نقطه ویژه است. تلاشی برای روایت قصهای که رنگ و بوی تعلیق و حادثه دارد. فیلم نمایشی از چیره شدن حرص و طمع بر انسان و تاثیر بیاخلاقی در زندگی مشترک است. بازی خوب پانتهآ بهرام بخش مهمی از فیلم را پیش میبرد و کارگردانی و فضاسازی فیلمساز تصویری باورپذیر از جهان سراسر دهشت و توطئهای که مرد (حسین یاری) برای زن (پانتهآ بهرام) به وجود آورده خلق میکند.
«قدمگاه» به بهانه روایت قصه زندگی یک جوان به موضوع انتظار در فرهنگ شیعی اشاره دارد و از ظلمی که جامعه ممکن است به انسانهای مظلوم روا دارد، انتقاد میکند. «قدمگاه» درست پیش میرود و قصهاش را بدون لکنت روایت میکند. شیرین است، مفهوم معجزه را به خوبی منتقل میکند و بازیهایی به یادماندنی دارد. اولین تجربه فیلمسازی عسگرپور «پرواز در نهایت» نام دارد که فیلمی دفاع مقدسی است. فیلمی که مانند دیگر تجربههای این کارگردان، مفاهیم اصلی اثر را با مایه خانوادگی پیوند زده است. سرمشقهای اولیه فیلمسازی عسگرپور رگههایی از مایههای مورد نظر فیلمساز در سالهای آینده را دارد و اگرچه امروز فیلم خامدستانه به نظر میرسد اما میتوان در آن رگههایی از استعداد یک فیلمساز اول را دید.
آنچه در کارنامه عسگرپور به وضوح میتوان دید این است که او از یک سو به موضوعهای اجتماعی علاقمند است و از سویی دیگر به طرح مضامین اخلاقی و معنوی. در سینمای او ردپای مباحث اخلاقی را میتوان کشف کرد و نگاه نگرانش نسبت به جامعهای که هر روز نسبت به ارزشهای اصیلش بیتوجه است. سینمای عسگرپور منحصر به فرد است، همان طور که در مجموعههای «جراحت» و «شیدایی» روابط خانوادگی امروز را نقد کرده، عملکرد نسل امروز و نسل گذشته را تحلیل کرده، سهم هرکدام در وضع موجود را بیان میکند. در فیلمهایش از مشکلات اجتماعی و زوال ارزشها سخن میگوید. در سینما او البته کمکارتر است و تجربهگرایی بیشتری دارد. هم به سراغ ساخت ملودارم رفته، هم فیلم جنگی ساخته و هم یک فیلم شخصی در اروپا کارگردانی کرده است. با این همه اخلاقمحور بیشتر این آثار است. در «میهمان داریم» حاج ابراهیم آنچنان به آرمانهایش دلبسته است که به رضا (بهروز شعیبی) نهیب میزند که برای جبهه رفتن سهمی نخواهد. در «اقلیما» مرد در آتش حرص و آز میسوزد و در «قدمگاه» مردمی که زن بیگناهی را قضاوت ناجوانمردانه کردهاند بار گناه را سالها است بر دوش میکشند. در نهایت با رفتن یحیی (بابک حمیدیان) خیر و برکت هم از روستا میرود و این بهایی است که آنها برای جفایشان میپردازند.
«میهمان داریم» تلفیقی از مایهها و مضامین مورد نظر عسگرپور است که در قالب قصهای تاثیر گذار ساخته شده است. بهترین فیلم آقای مدیرعامل تا امروز، بازیهایی در خور توجه، شخصیتپردازی درست و فضایی باورپذیر دارد. ادای دین عسگرپور به خانواده شهدا در قالب این قصه خانوادگی دیدنی و در یادماندنی شده است.