سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۱ دی ۱۳۹۳ در ۸:۳۳ ق.ظ چاپ مطلب

دغدغه‌هایم را به سینما می‌آورم/ مخاطب با شخصیت‌های «تراژدی» همراه می‌شود

azita-moogooyi1

آزیتا موگویی تاکید کرد برای فیلمسازی به سراغ موضوع‌هایی می‌رود که دغدغه اجتماعی او باشد.

آزیتا موگویی تاکید کرد برای فیلمسازی به سراغ موضوع‌هایی می‌رود که دغدغه اجتماعی او باشد.

سوره سینما- محیا رضایی: شاید مخاطبان عام سینما با دیدن فیلم سینمایی «تراژدی» که این روزها روی پرده آمده با نام آزیتا موگویی آشنا شده باشند، اما او برای اهالی سینما چهره شناخته شده ای است. موگویی سال‌ها پشت صحنه سینما مشغول کار بوده است. «تراژدی» اولین فیلم این بانوی سینماگر است که این روزهای سرد پاییزی اکران عمومی شده است.

شما در رشته علوم سیاسی تحصیل کرده‌اید اما آمدید به سمت سینما. چرا؟

آزیتا موگویی: برای اینکه وارد بازی‌های سیاسی نشوم! علاقه به این مباحث از کودکی در من وجود داشت. از هشت نه سالگی در کنار کتاب های مصوری که می خواندم آثار تاریخی را هم دنبال می کردم چون علاقه خیلی زیادی به این دانش و سیاست داشتم. آن زمان خواهر و برادر بزرگترم که دانشجوی دانشگاه تهران بودند، کمی گرایش سیاسی هم داشتند. در خانه محیطی پر از کتاب وجود داشت و من ابتدا اجبار در خودم می دیدم برای خواندن آنها. کتاب ها را مطالعه کردم و کم کم وجه کیفی این مطالعه به وجه کمی آن چربید و با علاقمندی می‌خواندم.

بنابراین سینما از ابتدا دغدغه شما نبود؟

اصلا! وقتی ۱۷ ساله بودم قرار بود توسط همایون شهنواز سریالی در مورد تاریخ معاصر ایران ساخته شود. یک تیم تحقیقاتی نزدیک یکی دو سال داشتند روی متن آن کار می کردند. هر کدام از اساتید یک گوشه کار را گرفته بود. آقای دکتر الهی قمشه ای، یکی از نوادگان آقای مدرس و عمو زاده من آقای دکتر مظفر بختیار که استاد دانشگاه تهران بود در این جمع تحقیقاتی حضور داشتند. ایشان قرار بود درباره حضور و نقش بختیاری‌ها در تاریخ معاصر ایران تحقیق کند. آقای مظفر بختیار مشکلی برایش پیش آمد و مجبور شد به فرانسه برود و من را که یک دختر هفده هجده ساله بودم به عنوان جایگزین خود به این تیم معرفی کرد. ابتدا هم تعجب کردند و فکر کردند دکتر دارد شوخی می کند اما ایشان مرا تضمین کرد و گفت این بخش از کار را آزیتا انجام می دهد. این، اولین مواجهه من با سینما و عرصه نمایش بود و همه چیز از بعد علمی و تحقیقاتی شروع شد. آن افراد شخصیت های بزرگی برای من بودند و هنوز هم هستند اما خیلی زود موفق شدم باور و اعتمادشان را نسبت به خودم جلب کنم.

azita-moogooyi2

شاید علاقه شما به تاریخ و مرور زندگی قهرمان ها و اسطوره ها باعث شده باشد یک روایت شخصیت محور در فیلم داشته باشید.

درست است. این فیلم شخصیتی دارد که تو می توانی از ابتدا تا انتها با آن همراه شوی. معتقدم که آدم بدون ریشه های خود و سلایقی که ریشه در تربیت او دارد نمی تواند خودش را تعریف کند. به هر حال خاستگاه اجتماعی، خانوادگی و تربیتی من مرا به به این سمت برده بود که ورودم به سینما مسیری تحقیقاتی داشته باشد و تحصیلاتم رشته‌ای مثل علوم سیاسی باشد و علاقه و سلیقه من بیشتر به سمت سینمای کلاسیک پیش برود.

جالب است که به عنوان یک کارگردان زن، فیلم بر اساس شرح حال روزگار یک مرد بداقبال ساخته شده.

این امکان وجود داشت که شخصیت اصلی این قصه قاسم سبزی‌کار نباشد و مثلا زینت باشد که خودش را جلوی ماشین می اندازد و به این ترتیب یک فیلم کاملا زنانه ساخته می شد، اما دغدغه فکری من زنانه بودن فیلم یا مردانه بودنش نبود. اصلا نگاه من این نبود که باید یک فیلم مردستیز بسازم یا بگویم زن ها موجودات خیلی فوق العاده ای هستند که دائم در معرض ظلم مردهای خبیث قرار دارند و یا برعکس و … . من اساسا با این نگاه شروع به کار نکردم. من قصه ای روایت کردم و در قالب آن گاهی حضور مردها در پیشبرد این وجه دراماتیک پررنگ‌تر است و گاهی حضور زن ها. در این فیلم یک قصه انسانی روایت شده و فارغ از جنسیت، از زوایای مختلف به آن پرداخت شده است.  

تجربه طولانی شما در تهیه و تولید وبرنامه ریزی، ساخت اولین فیلم تان را ساده‌تر کرد؟

نه اتفاقا برعکس شد. من نزدیک به سه ماه فیلمبرداری کردم چون هوا خیلی سرد بود. ما قرار بود کار را خردادماه شروع کنیم اما سرمایه گذارمان به هیچ کدام از تعهداتش عمل نکرد و سه ماه از وقت ما را گرفت و خسارت زیادی از نظر روانی و اقتصادی به ما زد. کاری که قرار بود خرداد شروع شود به آبان افتاد. این کار می توانست ۵۰ روزه تمام شود و تلاش من از میانه راه برای جمع و جور کردن فیلم، بخش زیادی از تمرکز مرا گرفت. این مشکل به زمان تولید هم سرایت کرد. من زمان فیلمبرداری هم باید کارگردانی می کردم و هم باید دنبال پول می بودم و هم فیلمنامه را بر این اساس که افتاده بود در فصل زمستان تغییر می دادم. نیمه بیشتر فیلم در شب و سرما می گذشت و دمای دماوند هم گاهی به ۱۵ درجه زیر صفر می رسید. خلاصه در کنار همه مشکلاتی که ریشه داشت در خسارتی که آن شخص سرمایه‌گذار به ما زد و  چون هوا هم خیلی سرد بود، کار به کندی پیش می‌رفت.

azita-moogooyi3

باز هم فیلم می‌سازید؟

حضور در سینما و شهرت اتفاق جذابی است و من نیازی به آن ندارم چون موقعیت خودم را در این حرفه به دست آورده ام. اتفاقا امر تهیه‌کنندگی و تولید برای من خیلی جذاب‌تر است، اساسا همیشه به کارآفرینی مشتاق‌تر بوده‌ام. زمانی تصمیم به ساخت «تراژدی» گرفتم که احساس کردم می تواند یک فیلم متفاوت باشد. دغدغه کاملا شخصی من بود که تبدیل به فیلم شد. ممکن است مثلا تا چند سال دیگر، دوباره درگیر دغدغه چندان مهمی نشوم که بخواهم آن را در قالب اثر سینمایی بیان کنم و شاید هم شش هفته دیگر به این نتیجه برسم. نمی دانم. من سینماگر هستم و مسیر خود را می‌روم. این روزها درگیر آماده‌سازی و امور مربوط به پس از تولید فیلمی از دوست دیگری که او هم اولین کارگردانی اش را تجربه کرده و اتفاقا کار سنگینی است، اما من دارم لذت می برم چون پیشه من سینماست.  الان فکرهایی در ذهن دارم اما معلوم نیست این‌ها تا چه حد مرا مصمم کند.

حرفی باقی مانده که بخواهید عنوان کنید؟

نمی‌خواهم از کسی اسم ببرم تا مبادا دوستی از قلم بیفتد، بنابراین از تک تک کسانی که مرا در ساخت «تراژدی» یاری کردند متشکرم.


پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>