حسین انتظامی با تمجید از اقدام مثبت اکران ویژه جشنواره فجر برای نابینایان در سینما «بهمن» تهران، تاکید کرد: خوشبختانه استقبال امروز از این نوع اکران خیلی خوب بود و این وظیفه ما را سنگینتر کرد.
صفی یزدانیان کارگردان «ناگهان درخت» گفت: نکته این است که سینما برای من تند و کند ندارد. این فیلم باید با ریتمی میآمد و تمام میشد.
تقدیری از پیش محتوم انگار بر پیشانی شخصیتهای «درخونگاه» حک شده و گریزی از آن وجود ندارد. پایانبندی تکاندهنده و شگفتانگیز فیلم نیز مهر تاییدی است بر تقدیر محتوم شخصیت اصلی فیلم.
فیلمسازی که سینما را میشناسد، بازیگر میسازد و نبض تماشاگر را در دست دارد در ده سال اخیر به هر دلیلی بیحوصله و خسته شده است و گویا رسالتی را بر عهده گرفته که با همه خستگی و کرختیاش باید همچنان به فیلمسازیاش ادامه دهد.
با توجه به روابط و آئین و رسوم و ارتباطات فرهنگی و شرعی و عرفی و رفتاری، رویداد قصه «بنفشه آفریقایی» در بافت خانوادههای ایرانی قابل پذیرش نیست.
مجید قناد اجرای جشنهای ویژهبرنامه «سیمرغ و پروانهها» در سیوهفتمین جشنواره فیلم فجر را برعهده گرفت.
مستند «خانهای برای تو» به کارگردانی مهدی بخشیمقدم و تهیهکنندگی مهدی شامحمدی شکل عجیبی از ترکیب واژهها و جمع اضداد و روایتی چندوجهی و مثالزدنی از مرگ و زندگی است.
سیاوش اسعدی کارگردان «درخونگاه» گفت: ما از فیلمنامه به ریتم میرسیم. اگر ما ریتم را تندتر از لحن درون فیلمنامه کنیم، اشتباه است.
کیومرث پوراحمد کارگردان فیلم سینمایی «تیغ و ترمه» گفت: من تلاشم را کردم و میکنم و همه فیلمها را با یک میزان وسواس ساختهام.
مونا زندیحقیقی گفت: بنفشه آفریقایی در داستان نقش ویژهای دارد، ضمن اینکه بنفشه آفریقایی بسیار گیاه ویژهای است و به همین علت با شخصیتی مثل شکوه همخوانی داشت.
همگی اجزای فیلم «غلامرضا تختی» به صورت کامل در خدمت اثر قرار گرفتهاند و سبب شدند تا اثری ماندگار به نام آقا تختی در تاریخ سینمای ایران ثبت و ضبط شود.
اشکان رهگذر گفت: انیمیشنهای ما در دنیا حرفی برای گفتن دارد و فاصله ما در این زمینه با دنیا میتواند کوتاهتر شود به شرط آنکه از بدنه سینما جدا نباشد و بتوانیم فیلم بسازیم.
شامگاه چهارشنبه دهم بهمنماه در دومین قسمت برنامه سینمایی «هفت»، مسعود فراستی و سعید قطبیزاده به بررسی «سال دوم دانشکده من» ساخته رسول صدرعاملی پرداختند.
«سال دوم دانشکده من» یک دهه تشنگی مخاطب را سیراب نمیکند و دیگر دخترکان دلنشین قصههای کارگردانش ما را به فکر فرو نمیبرند. گویا همنشینی بزرگان (صدرعاملی و شهبازی) جواب نداده است.
فیلم «دیدن این فیلم جرم است!» خروج از دایره پاستوریزه و عقیم سینمای ماست. دلمان برای این جنس سینما تنگ شده بود.