سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۵ تیر ۱۳۹۲ در ۹:۲۵ ق.ظ چاپ مطلب
بازیگر «بیتابی بیتا»:

از حامد بهداد مهربانی و رفتار حرفه‌ای آموختم/ دختری مغرور با بغضی همیشگی

elaheh-hesari1

الهه حصاری همکاری با حامد بهداد در فیلم سینمایی «بیتابی بیتا» را تجربه‌ای حرفه‌ای و قابل اعتنا دانست.

الهه حصاری همکاری با حامد بهداد در فیلم سینمایی «بیتابی بیتا» را تجربه‌ای حرفه‌ای و قابل اعتنا دانست.

سوره سینما- کیانوش نژاد: الهه حصاری بازیگر جوانی است که آهسته آهسته و با حضور در نقش‌های مختلف به سینما معرفی شده. او با تاکید بر علاقه‌اش به سینما از اشتیاقش برای بازی در تئاتر می‌گوید. حصاری با بازی در فیلم‌های «قاعده تصادف»، «انتهای خیابان هشتم» و «بیتابی بیتا» مسیر حرفه ای‌ را ادامه می‌دهد، با او درباره فیلم «بیتابی بیتا» که این روزها بر پرده سینماها ست گفتگو کرده‌ایم.

بعد از آشنایی با آقای فرید در پروژه «زن‌ها شگفت انگیزند» چه روندی طی شد تا دوباره با ایشان همکاری کردید و برای نقش بیتا در فیلم سینمایی «بیتابی بیتا» انتخاب شدید؟

الهه حصاری: بعد از فیلم «زن ها شگفت انگیزند» پیشنهاد این کار به من شد؛ یعنی دقیقا بعد از آشنایی با آقای فرید و پایان آن پروژه بود که ایشان صحبت‌هایی  با من در رابطه با این فیلمنامه انجام دادند و البته همان موقع گفتند که این فیلمنامه شکل و شمایلش کاملا فرق دارد با کارهایی که قبلا انجام داده اند. در واقع فیلم «زن‌ها شگفت انگیزند» یک فیلم کمدی فانتزی به سبک و سیاق فیلم‌های ایتالیایی بود و فیلم «بیتابی بیتا» یک فیلم اجتماعی کاملا سخت که شرایطش با «زن‌ها شگفت انگیزند» متفاوت بود.

وقتی این پیشنهاد به من شد طبیعتا خیلی خوشحال شدم که آقای فرید دوباره می خواهد این اعتماد را به من بکند، فیلمنامه «بیتابی بیتا» همان طور که از اسمش پیداست فیلمنامه ای شخصیت‌محور است که فکر نمی کنم یک سکانس هم بیتا حضور نداشته باشد و وقتی فیلمنامه را خواندم خیلی خوشحال شدم و آن زمان بود که آقای فرید به من گفت که نقش بیتا را برای من در نظر گرفته و من هم با کمال میل پذیرفتم. بعد هم آقای بهداد قرارداد بست که من خوشحال شدم چون می دانستم چیزهایی زیادی از ایشان یاد خواهم گرفت.

همبازی شدن با حامد بهداد اتفاق مهم و خوبی است، موافقید؟ اصلا از همین تجربه برایمان صحبت کنید؟

بسیار عالی بود، خیلی ها می گویند همبازی شدن با حامد بهداد باعث اذیت شدن است و من خیلی این دیالوگ را شنیدم که در برنامه هفت هم این موضوع را آقای گبرلو مطرح کرد که من گفتم اصلا این طور نیست و چرا فکر می کنید که هر کسی با حامد بهداد همبازی می شود اذیت خواهد شد. من اصلا این موضوع را درک نمی کنم و چنین حسی ندارم، ایشان به شدت در بازیگری به من کمک کردند و من از ایشان چیزهای زیادی را یاد گرفتم و به نظرم حامد بهداد قبل از اینکه بازیگر خوب و توانایی باشد، بسیار آدم باهوش و مهربانی است.

bitabi-bita1

پس در طول کار از مشورت های حامد بهداد استفاده می‌کردید؟

بله خیلی به من کمک می کردند و من خیلی از صحنه ها از ایشان سوال می‌کردم و خیلی جاها هم خودشان حس می کردند که باید به بازیگران چیزی بگویند و این کار را می کردند. به نظرم آقای بهداد قطعا به کار خیلی کمک کردند و در راستای کمک کردن به پروسه بازی من هم از چیزی دریغ نمی کردند و این موضوع کاملا فرق دارد با اینکه کسی بخواهد دخالت در کار دیگران داشته باشد و باعث آزار دیگران بشود.

به هر حال آن چیزی که در پشت صحنه فیلم نشان داده شده است این است که حامد بهداد خیلی شلوغ بازی در می‌آورد و شاید همین موضوع باعث طرح این سوالات شده است،موافقید؟

من فکر می کنم حامد بهداد انرژی خیلی بالایی دارد و این انرژی اش برای همه گروه مثبت است و آن موقع هم که پشت صحنه را گرفتند و بعد این فیلم پخش شد فکر می کنم آقای بهداد می خواستند کمی جو را شادتر و پرانرژی تر بکند ولی از آقای بهداد به جز خوبی، مهربانی و یاد گرفتن چیز دیگری نمی توانم بگویم.

بیتا شخصیتی خوددار، درونی، غمگین، مظلوم و معصومیتی رو به فروپاشی دارد؛ چقدر این خصوصیات کاراکتر بیتا به شخصیت اصلی الهه حصاری نزدیک است؟ و اگر نیست چه متدی برای این نزدیک شدن داشتید؟

بیتا به لحاظ ظاهری ساده است و این خصوصیت کمی به من نزدیک است یعنی دختری نیست که با سن و سالی که دارد بیش از حد به ظاهرش اهمیت بدهد ولی در کل بیتا به شدت از من دور است. به لحاظ لجاجت با مادرش بر سر تنها نبودن او که اگر من یعنی الهه حصاری در موقعیت او بودم به راحتی این موضوع را می پذیرفتم چون به هر حال مادر را یک انسان می دانم که با همه نیازها، احساسات و عواطفی که یک زن دارد دارای قدرت انتخاب است و باید این حق را کاملا پذیرفت. در واقع بیتا جبهه ای را مقابل مادر می گیرد که من به عنوان الهه حصاری آن را دوست ندارم.

از لحاظ خصوصیت های دیگر بیتا مثلا غمگین بودن اوست و اینکه همیشه بغضی دارد و چشمانش همیشه غمی را نشان می دهد که باز از شخصیت من کاملا دور است چون همیشه همه به من می گویند که چشمانت شیطنتی همرا با خنده دارد و من هم معمولا شاد و پر انرژی هستم. بنابراین رسیدن به نقش بیتا کار خیلی سختی بود و من حتی تمرین هایی داشتم که اصلا نخندم و حتی اگر دقت کنید در کل فیلم بیتا تنها جایی که لبخند می زند یک بار در مطب دکتر است که برای همان لبخند هم خیلی تلاش کردیم که لبخندش به خنده تبدیل نشود و باز همان سردی و غم در چهره اش باقی بماند.

و البته نقشتان را در این فیلم کاملا سرد و گاه بدون هیچ حسی در نگاه و صورتتان بازی کردید. این بازی درونی و بی اغراق چقدر با مشورت با کارگردان شکل گرفت؟

به خواسته آقای فرید و مشورت با ایشان به این نتیجه رسیدیم که به هیچ عنوان بیتا حس های اگزجره نداشته باشد و حتی به بغض برسد ولی گریه نکند، حتی من پلانی بود که پشت صحنه واقعا گریه ام گرفت ولی آقای فرید اجازه ندادند که جلوی دوربین گریه کنم و گفتند بیتا گریه نمی کند و خب به بغض می رسد. خیلی خوشحال هستم که این نقش را بازی کردم چون این نقش روبه رو و به نوعی مخالف نقشم در «زن‌ها شگفت انگیزند» بود؛ در آن فیلم شراره یک دختر با حالت های بیرونی و شر و شیطان است اما بیتا سرد و مغرور است و دختری است که از بیرون همه فکر می کنند که اصلا مهربان نیست و عواطف و احساسات یک دختر را ندارد ولی دختری است که از درون به راحتی می شکند و می‌رنجد.

سکانسی در فیلم وجود دارد که این حس را به عنوان بار تراکم معنایی از این چیزی که گفتید در بر داشته باشد و بتواند این حس را به درستی به تماشاگر منتقل کند؟

بله، ببینید ما از جایی در فیلم حس می کنیم که بیتا به امیر حسی عاطفی دارد و امیر هم متقابلا همین حس را زیرپوستی تر دارد ولی صحنه ای را در ماشین داریم که بیتا برای حسش نسبت به امیر ناامید می شود چرا که تا آن لحظه فکر می کرده است که می تواند به امیر تکیه کند اما فهمیده است که او هم آدم درستی نیست یعنی آدمی است که فاکتورها را دست کاری می کند و … در آن سکانس بیتا می شکند و سردی و غرورش کمرنگ تر می شود.

به نظرتان بازی بی روح و کنترل شده با بازی نداشتن فرقی دارد؟ اصلا چه فرقی بین بازی درونی یک بازیگر با بازی نداشتن و خنثی بودن در اجرای نقش وجود دارد؟

من موافق این نیستم که بی روح بودن مساوی با بازی نداشتن تعریف شود، من فکر می کنم که چه در سینمای ما و چه در سینمای دنیا و بیشتر در سینمای اروپا این شکل و شمایل بازی ای که بی روح است را بازی خوب بازیگر استنباط می‌کنند که من خیلی موافق این نیستم.

در واقع موافق این نیستم که بازیگری که سرد بازی می کند؛ که ما از این گروه بازیگران هم زیاد داریم، صرفا بازیگر خوبی است؛ شاید این طرز تلقی که این بازیگر درونی است واقعا درست نباشد چرا که شاید درونش هم چیزی نباشد و فقط هیچ کاری نمی کند و این حرف همان بحثی است که شما مطرح کردید یعنی بعضی ها اصلا بازی نمی کنند و خودشان هستند و همه فکر می کنند که خب بازی درونی ای دارند که اصلا اینگونه نیست. از آن طرف همین منتقدان شاید بازی بازیگری که بیرونی بازی می کند و بازی بیرونی اش تکنیکال و دوست داشتنی است و به دل می نشیند را ایراد بگیرند که من باز مخالف این نظر هم هستم.

به جز شمایل بیرونی و درونی بودن حس بازیگر، چه تفاوت های دیگری بین بازی در فیلمی در گونه کمدی با یک درام اجتماعی و جدی وجود دارد؟

من همیشه در تصورات خودم این رویاپردازی را می‌کردم که یک بازیگر هم باید بتواند در یک کار کمدی بازی کند منتها کمدی ای که شریف باشد، هم در یک درام تلخ و هم در یک فیلم ترسناک. بازیگر باید این ویژگی را داشته باشد که همه ژانرها را از هم تفکیک کند یعنی یک مخاطب بپذیرد که مثلا الهه حصاری در نقش بیتا جا افتاده و یا در نقش های دیگر و در ژانرهای دیگر برای مخاطب الهه حصاری باورپذیر باشد. به نظرم این موضوع حاصل نمی‌شود مگر اینکه هر بازیگر آن قدر تلاش و تمرین بکند که بتواند در هر نقشی خوب باشد البته کار آسانی نیست به خصوص برای من که تازه وارد سینمای حرفه ای شده ام  و فقط باید یاد بگیرم  و به حرف های پیکشسوتان این حرفه باید گوش کنم تا بتوانم این مسیر سخت را به خوبی پیش بروم.

bitabi-bita2

پیشنهاد برای تله فیلم داشته اید؟ آیا اولویت شما کار در سینماست؟

بله، پیشنهاد تلویزیونی که زیاد بوده،ولی با احترام خیلی زیادی که برای تلویزیون قائلم وارد تلویزیون نشدم. من از اول که کارم را شروع کردم  در ذهنم این بود که کار هر چقدر هم کوچک بود اما سینمایی باشد، چون من از اول عاشق پرده سینما بودم و خدا را شکر این اتفاق افتاد و این روال بازی در سینما برایم پله پله جلو رفت و کارنامه ام از کارهای سینمایی پر شد.از طرفی اساتید و دوستانی که در این حرفه با آن ها رابطه دارم به نوعی من را آگاه کرده اند که دیگر سر هر پروژه نروم و در انتخاب هایم دقت داشته باشم.

مهم ترین مسئله ای که در انتخاب هایم کمک می کند این است که سینما برای من دغدغه نیست و عشق است؛ یعنی دوست ندارم هر دقیقه جلوی دوربین باشم و هر سال مثلا ۴-۵ تا فیلم داشته باشم، نه اصلا اینگونه نیستم. دوست دارم هر سال یک فیلم کار کنم ولی با آرامش کامل و یک گروه کاملا حرفه‌ای و با خیال راحت کار کنم. اصلا هم آدمی نیستم که بتوانم دو کار را همزمان با هم داشته باشم و اتفاقا پیشنهاد این چنینی هم داشتم و نپذیرفتم چون واقعا نمی توانم.دوست دارم برای کاری که قبول می کنم انرژی کافی را داشته باشم و برای آن کار این انرژی را بگذارم.

از طرف گروه های تئاتری پیشنهاد بازی داشته‌اید؟ تجربه بازی در تئاتر دارید؟

بله من سه پیشنهاد تئاتر دارم، دوست دارم حتما تئاتر را تجربه کنم و صحنه تئاتر را خیلی دوست دارم و بیشتر دوست دارم که در حال حاضر و با موقعیت فعلی ام تجربه بازی در تئاتر به کارنامه ام اضافه شود و اگر فرصتی پیش بیاید که بتوانم یکی از این پیشنهادها را قبول کنم و سر کار بروم خیلی اتفاق خوبی است. در مورد تجربه بازی در تئاتر هم باید بگویم که من در دوران دبیرستان بازیگر تئاتر بوده ام البته آن تجربه به هر حال در مدرسه و با آن کیفیت بود.

اگر بخواهید از بین فیلم هایتان، یک فیلم را نام ببرید که در کارنامه‌تان چه در طول تولید و چه بعد از اکرانش از همه راضی تر بوده اید ، آن فیلم کدام است؟    

قطعا فیلمی که خیلی برایم لذت بخش بود و اتفاق خوبی را برای کارنامه کاری ام رقم زد فیلم «بیتابی بیتا» است، حتی با اینکه فیلم «قاعده تصادف» برایم بسیار دلچسب بود باز «بیتابی بیتا» انتخابم است. دلیلش این است که در «بیتابی بیتا» من نقش اصلی را بازی می کنم و برایش نسبت به فیلم های قبلی ام زحمت بیشتری کشیده ام.در «قاعده تصادف» کار گروهی بود و همه با هم به نتیجه می رسیدیم، پلان سکانس های طولانی در فیلم داشتیم که همه گروه و بازیگرها با هم به نتیجه می‌رسیدیم و به هم کمک می‌کردیم اما در «بیتابی بیتا» تجربه شخصی‌تری بود و خودم باید به نقش و فضای قیلم می‌رسیدم.


پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>