به گزارش سوره سینما، «روایت سوره سینما از چهرههای خبرساز هفته» عنوان بستهای خبری است که هر جمعه در قالب آن به بازخوانی مهمترین اخبار مرتبط با هنرمندان حوزه سینما، تئاتر و تلویزیون خواهیم پرداخت.
هر هفته چهرههایی از دل سینما، موسیقی و هنر سر برمیآورند که با حضورشان جریان خبری هفته را شکل میدهند. این هفته، روایت ما به سراغ پنج چهرهای میرود که هر کدام با اتفاقی خاص در صدر اخبار قرار گرفتند؛ از بازی درخشان نگار جواهریان در نقش وکیلی که شکلی تازه از قدرت و تسلط را به تصویر میکشد، تا شوخطبعی و نگاه منحصربهفرد سروش صحت به دنیای کمدی؛ از حاشیهها و انتظارها پیرامون نرگس آبیار و اقتباس جنجالیاش گرفته تا اجرای جدید مجید واشقانی در دنیای رئالیتیشوها و در نهایت حضور سجاد افشاریان در تئاتر و عرصههای نوظهور فعالیت هنری.
رهایی نگار؛ هم سکوت و هم صلابت در «وحشی»
در ششمین قسمت از سریال «وحشی»، چیزی که بیشتر از هر چیز دیگری در فضای مجازی دستبهدست شد، صدای قاطع نگار جواهریان بود؛ صدایی که سالهاست با لحن آرام و بازیهای درونگرایانهاش خو گرفته بودیم. اما این بار، با نقش «رها جهانشاهی» ـ وکیلی که همه پروندههایش را باخته و حالا بهدنبال اولین پیروزی در دفاع از «داوود اشرف» (با بازی جواد عزتی) است ـ جواهریان پا به نقشی گذاشته که انگار برای اولینبار اجازه فریاد زدن پیدا کرده است.
در اولین نگاه، رها جهانشاهی شخصیتی متزلزل بهنظر میرسد، اما در صحنههای دادگاه، ناگهان جواهریان را میبینیم که با اعتماد بهنفس تمام، منطق و عدالت را در کلماتش تزریق میکند. همین تضاد، مخاطب را غافلگیر میکند. بهویژه در سکانسی که جواد عزتی به او ابراز علاقه میکند و پاسخ سرد اما عمیق رها، از آن لحظات بهیادماندنی سریال میشود.
ده سال پس از «اعترافات ذهن خطرناک من»، این دومین همکاری جواهریان با هومن سیدی است. اما بهوضوح، تفاوتی فاحش میان دو تجربه وجود دارد: این بار جواهریان، زن آرام فیلمهای قبلی نیست؛ زنیست که از صحنه دفاع پا به میدانی بزرگتر گذاشته. از قاب تصویر به دنیای صدای خود رسیده است.
این روزها او نهتنها در سریال «وحشی» حضور پررنگی دارد، بلکه در «رادیو گوشه» با کتابهای صوتیاش هم شنیده میشود و قرار است یکی از نقشآفرینان سریال جدید «استخر» به کارگردانی سروش صحت هم باشد. بازیگری که آرام پیش میرود، اما هر بار با حرکتی حسابشده، خود را بازتعریف میکند.
سروش صحت؛ صبحانه با خیال، شام با حقیقت
سروش صحت را اگر فقط کارگردانی بدانیم که فیلم میسازد، حق مطلب را ادا نکردهایم. او قصهگوست؛ چه وقتی پشت دوربین باشد، چه وقتی با صدای آرام و لبخند همیشهاش مقابل دوربین بنشیند. این هفته، نام صحت به واسطه اکران آنلاین فیلم «صبحانه با زرافهها» دوباره بر سر زبانها افتاد؛ فیلمی که از جشنواره تا پلتفرم، همانطور که انتظار میرفت، مخاطب خاص خود را دارد.
«صبحانه با زرافهها» با ترکیب غیرمتعارف بازیگرانش، از هوتن شکیبا و هادی حجازیفر گرفته تا بهرام رادان و بیژن بنفشهخواه، مخاطب را دعوت میکند به دنیای عجیبی که فقط در ذهن سروش صحت میگذرد. این فیلم نه برای خنداندن صرف است، نه برای انتقال مستقیم پیام؛ انگار فیلمنامه از روی یادداشتهای روزانه یک معلم فلسفه نوشته شده که نیمهشبها خواب حیوانات سخنگو را دیده و صبحها در دفترچهای یادداشت کرده. فیلمی که به گفته فریدون جیرانی، «سینما را زنده نگه میدارد.»
صحت که همیشه از کلیشههای رایج سینمای کمدی فاصله میگیرد، در این فیلم هم وفادار به سبک خاص خودش مانده. هدف، خنداندن و در عین حال، دادن مفاهیمیست که از دل زندگی روزمره میآیند. مثل معلمی که لابهلای شوخی، تلنگری هم به ذهن دانشآموز میزند.
در کنار اکران فیلم، حضور صحت در برنامه «اکنون» و ساخت سریال تازهاش؛ «استخر» باز هم نشان داد که او فقط در سینما حضور ندارد؛ بلکه در ذهن مخاطب هم خانه کرده. این روزها، تصاویرش در فستیوال «کوچه» در بوشهر کنار احسان عبدیپور و محسن شریفیان، و بهویژه همدردیاش با مردم بندرعباس، صحت را از مردی پشت دوربین به چهرهای عمومی تبدیل کرده است. چهرهای که صبحانهاش را با خیال سرو میکند، اما شام را با واقعیتهای تلخ و شیرین جامعه میخورد.
نرگس آبیار؛ زنِ داستانها و حاشیهها
نرگس آبیار را بیش از آنکه بهخاطر حاشیهها به یاد بیاورند، بهواسطه روایتهای زنانه و دغدغهمندش در سینما میشناسند. اما این هفته، بار دیگر نام او نه صرفاً بهخاطر فیلمسازیاش، که بهدلیل حاشیهای در دل نمایشگاه کتاب خبرساز شد.
ماجرا از آنجا شروع شد که آبیار همراه با بهنوش طباطبایی در غرفه انتشارات خوارزمی حاضر شد تا درباره تجربه اقتباس از رمان «سووشون» برای مخاطبان صحبت کنند؛ رمانی که آبیار آن را دستمایه ساخت سریالی با همین نام کرده است. انتشار پوستری برای این برنامه با عنوان «جشن امضا» و بعدتر انتشار ویدیوی این برنامه که به امضای کارت پستالهای سریال اختصاص داشت، خیلی زود در فضای مجازی پیچید و واکنشها به آن هم داغتر از تصور بود. عدهای به تندی نوشتند که مگر کسی که از اثری اقتباس کرده، مجاز است بهجای نویسنده اصلی آن را امضا کند؟ برخی دیگر اما گفتند مهم این است که مردم بیشتر کتاب بخوانند، حتی اگر به واسطه چهرهای سینمایی باشد.
این اولینبار نیست که آبیار در کنار ساخت اثر، حاشیههایی را هم تجربه میکند. سریال «سووشون» از همان ابتدا با حاشیهسازیهایی همراه بود؛ از بستن طولانیمدت باغ عفیفآباد شیراز برای فیلمبرداری گرفته تا نگرانیهایی که درباره وفاداری به متن سیمین دانشور مطرح شد. همزمان زمزمه ممیزی و سانسور سریال هم موعد پخش آن را با اماواگرهایی مواجه کرد تا پلتفرم تاریخ قطعی آغاز پخش آن را جمعه ۹ خردادماه اعلام کند.
با تمام اینها، آبیار همچنان در مرکز توجه است و با آغاز پخش سریال، بیشتر هم از او خواهیم شنید. او که همزمان سریال «بامداد خمار» را هم در دست تولید دارد، در گفتوگوی اخیرش در نمایشگاه کتاب، ابراز امیدواری کرده که «سووشون» بدون ممیزی به دست مخاطب برسد. شیرازیها، دوستداران دانشور، و اهل قلم، حالا همه منتظرند ببینند نرگس آبیار، با همه افتوخیزهایش، روایتی درخور از یکی از مهمترین رمانهای تاریخ معاصر ایران ارائه داده یا نه.
مجید واشقانی؛ بازیگرِ صریح، مجریِ بیپرده
مجید واشقانی حالا دیگر فقط یک بازیگر نیست. این روزها در قابهای مختلف دیده میشود؛ از گردانندگی استندآپ تا گفتوگوهای صمیمی و بیپرده. در روزگاری که بسیاری از بازیگران برای دیدهشدن راهی تاکشوها و رئالیتیشوهای شبکه نمایش خانگی میشوند، واشقانی با «رُک» سراغ چیزی رفته که بیشتر به خودش شبیه است: صراحت، بیواسطگی و کنجکاوی بیپروا درباره زندگی مهمانانش.
«رُک» با حضور بهاره افشاری شروع شد؛ کسی که مخاطب او را با واشقانی در «مافیا»، «پدرخوانده» و «الکلاسیکو» به خاطر دارد. هوشمندی واشقانی در این بود که برنامهاش را با چهرهای آغاز کرد که هم رفاقتی قدیمی با او دارد، هم سابقه جذابیت مشترک برای مخاطب. و همین کافی بود تا ویدیوهای برنامه دستبهدست شود. بعد نوبت به نیما شاهرخشاهی رسید؛ گفتوگویی که بازتاب زیادی داشت و بار دیگر ویدیوهای این برنامه را وایرال کرد.
فرم اجرایش با آنچه پیشتر از مجریها دیدهایم فرق دارد. خودش را پشت چهره رسمی پنهان نمیکند، سؤالهای شخصی میپرسد، از حرفهای نگفته عبور نمیکند و همین است که گاهی فضا را متشنج میکند. نه او دنبال ایجاد دعواست، نه مهمانها قرار است خیلی چیزها را بگویند؛ اما اسم برنامه «رُک» است و این صراحت، هم امتیاز است، هم ریسک باید دید چقدر از پسش بر میآید.
در کنار این تاکشو، واشقانی اجرای برنامه استعدادیابی «رینگو» به کارگردانی سعید پاک را هم بر عهده دارد؛ برنامهای که به دنبال کشف استعدادهای استندآپکمدی است. چون بیرون از تلویزیون ساخته شده، آزادی عمل بیشتری در شوخیها و کلمات دارد، و این ممکن است برای بسیاری ناخوشایند باشد.
واشقانی مدتهاست در قالب مسابقهها و رئالیتیشوها ظاهر میشود. گویی از زمانی که در «مافیا» خوش درخشید، چرخهای آغاز شد که دیگر نگذاشت بهسادگی به دنیای صرفِ بازیگری بازگردد. به نظر میرسد وقتی یک بازیگر در یک شو جواب میدهد، دیگر او را در همه رئالیتیشوها میبینیم؛ مثل آنچه در برنامههای مافیا، پدرخوانده، جوکر، شام ایرانی، رُک و الکلاسیکو رخ میدهد.
شاید خیلیها بپرسند که واشقانی به بازیگری برمیگردد یا نه؟ شاید هم خودش هنوز نمیداند.
سجاد افشاریان؛ بازیگری که تئاتر را با احساس در آغوش گرفته
سجاد افشاریان این روزها بیش از هر زمان دیگری در مرکز توجه قرار گرفته است. حضور پررنگ او در سیو ششمین نمایشگاه کتاب، جایی که برای امضای کتاب «بک تو بلک» صفی طولانی از مخاطبان منتظر بودند، نشان میدهد محبوبیتی که در تئاتر به دست آورده به دنیای تصویر و ادبیات هم سرایت کرده است. این کتاب، نام نمایش مونولوگی است که خود سجاد نویسندگی، کارگردانی و اجرای آن را بر عهده دارد و در سالهای اخیر به یکی از پرفروشترین تئاترها تبدیل شده است.
افشاریان بیشتر با اجرای نمایشهای تکنفره شناخته میشود و نمایشهایی مانند «بک تو بلک»، «هیدن» و «تنهایی و تنهایی وطنهایی» که او در آنها حضور داشته، همواره مخاطبان پرشماری را جذب کردهاند. توانایی او در اجرای نقشها به گونهای است که هر کلمه را با احساس میخواند و فضای صحنه را با حضورش پر میکند. این مهارت در اجرا، افشاریان را به یکی از بازیگران محبوب و سرشناس تئاتر ایران تبدیل کرده است.
با این حال، افشاریان در سالهای اخیر به دنبال تجربههای تازه و فراتر از تئاتر هم بوده است. این هفته، همکاری او با مهران مدیری در کنسرت نمایشی «جان بیقرار» بسیار دیده شد؛ پروژهای که تلفیق موسیقی و اجرا بود اما بازخوردهای متفاوتی از سوی منتقدان و مخاطبان دریافت کرد. برخی این اجرا را فاقد انسجام لازم دانستند و معتقد بودند دو بخش موسیقی و نمایش به صورت جداگانه و بدون اتصال کافی در کنار هم قرار گرفتهاند.
با وجود این چالشها، سجاد افشاریان نشان داده که نه تنها در تئاتر بلکه در عرصه نویسندگی هم جسارت دارد. او تلاش میکند مسیرهای جدیدی را امتحان کند و از چارچوبهای معمول خارج شود، هرچند که موفقیت و پذیرش این مسیرهای نو هنوز در حال آزمون است. اما یک چیز واضح است: افشاریان همچنان هنرمندی است که با صداقت و تعهدش به تئاتر و هنر، جایگاه ویژهای در دل مخاطبان خود دارد و همه چشمها به آیندهاش دوخته شده است تا ببیند چه مسیر تازهای را خواهد پیمود.