سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۳ مرداد ۱۴۰۴ در ۱۱:۵۲ ق.ظ چاپ مطلب
روایت سوره سینما‌ از چهره‌های خبرساز هفته؛

از بغض ناتمام «پورنگ» برای مادر تا اشک‌های مادرانه «مریلا»

Poorang-Merila

در هفته‌ای که پشت سر گذاشتیم حسن پورشیرازی، داریوش فرضیایی، مریلا زارعی، روزبه حصاری و پژمان جمشیدی از مهمترین چهره‌ها در محافل رسانه‌ای بودند.

سوره سینما – زهره کردلو : «روایت سوره سینما از چهره‌های خبرساز هفته»‌ عنوان بسته‌‌ای خبری است که هر جمعه در قالب آن به بازخوانی مهم‌ترین اخبار مرتبط با هنرمندان حوزه سینما، تئاتر و تلویزیون خواهیم پرداخت.

هر هفته چهره‌هایی از دل سینما، موسیقی و هنر سر برمی‌آورند که با حضورشان جریان خبری هفته را شکل می‌دهند. این هفته، روایت ما به سراغ پنج چهره‌ای می‌رود که هر کدام با اتفاقی خاص در صدر اخبار قرار گرفتند؛ چهره‌هایی که یا با نقشی ماندگار یا رفتاری احساسی یا اجرایی متفاوت، جریان تازه‌ای به راه انداختند. از اشک‌هایی که از جان آمدند تا پرکاری‌هایی که شاید بیش از اندازه تکرار شده‌اند.

حسن پورشیرازی؛ حضور در اکران با دو فیلم مهم

در روزهایی که بحث «پیرپسر» به یکی از داغ‌ترین موضوعات سینمایی تبدیل شده، آغاز اکران عمومی «زن و بچه» با نقش‌آفرینی حسن پورشیرازی، نام این بازیگر را دوباره بر زبان‌ها انداخت. بازیگری که سال‌هاست در قاب سینما و تلویزیون شناخته شده، اما حالا با نقشی متفاوت، حضوری ورای آن‌چه از او به یاد داریم، رقم زده است. نقش «غلام باستانی» در فیلم اکتای براهنی، نه فقط یک شخصیت منفی، بلکه یک پدر تراژیک با لایه‌هایی پیچیده است؛ مردی که با هوس، فاجعه را وارد خانه‌اش می‌کند.

Pourshirazi-Pirpesar

پورشیرازی در این نقش چنان درخشیده که بسیاری او را شایسته جایزه بهترین بازیگر مرد دانستند و بازی او را هم‌تراز بازیگران جهانی دانستند، از جمله مصطفی زمانی که جایزه بهترین بازیگر جشنواره فجر را گرفت، با صراحت گفت: این جایزه حق او بود. بازی او چنان در دل‌ها نشست که تماشاگران ایستاده تشویقش کردند، و محمدرضا شریفی‌نیا گفت: «او با این نقش دوباره متولد شد.» غلام باستانی قطعا از ماندگارترین شخصیت‌های تاریخ سینمای ایران خواهد شد؛ شخصیتی سیاه، اما باورپذیر.

در کنار «پیرپسر»، حضور پورشیرازی در فیلم «زن و بچه» ساخته سعید روستایی نیز بار دیگر توجه‌ها را به توانایی او جلب کرده است. دو بازی در دو فیلم پرمخاطب و پرفروش این روزها اتفاقی مهم در کارنامه‌ او و بازگشتی درخشان برای مردی است که سال‌ها با نقش «شوکت» در ذهن‌ها مانده بود. حالا او نه‌فقط شوکت، که غلام باستانی هم هست؛ و شاید بیش از هر زمان دیگر، کارنامه‌اش در حال کامل شدن باشد. به قول حامد بهداد: «بالاخره زحمت یک عمر فعالیتش دیده شد.»

داریوش فرضیایی (عمو پورنگ)؛ بغضی که با صداقت ترکید

ویدئویی کوتاه، یک بغض فروخورده و صداقتی که مردم با آن همراه شدند؛ این‌ها تمام چیزی‌ست که این هفته داریوش فرضیایی، عمو پورنگ بچه‌ها، را دوباره به مرکز توجه بازگرداند. او در گفت‌وگویی صریح از دلایل کناره‌گیری‌اش از تلویزیون گفت؛ نه با خشم، بلکه با اندوه. اشک‌هایش زمانی جاری شد که از رنج مادرش گفت؛ مادری که حالا درگیر آلزایمر است و دیگر متوجه پخش برنامه‌های پسرش که روزگاری دلخوشی‌اش بود، نمی‌شود.

عمو پورنگ گفت دیگر نمی‌تواند همان آدم سابق باشد، چون تلویزیون همان تلویزیون نیست، و اگر خودش نباشد، بچه‌ها هم خوششان نخواهد آمد. گلایه‌اش از حذف ترانه‌هایش از بازپخش «کلبه عموپورنگ» نه از سر غرور، که از دل‌تنگی بود. و همین صداقت، او را دوباره بازگو کرد. مصاحبه‌اش وایرال شد و مردم با ناراحتی‌اش ناراحت شدند، با دلخوری‌اش دلخور.

اما او بی‌کار نیست؛ مشغول ساخت سریال جدیدی‌ست به نام «آرزوهای چپکی» که بخشی از زندگی و زیست شخصی او هم در آن جاری‌ست. سریالی که از شبکه نمایش خانگی درحال پخش است و تعهد، اخلاق و امضای شخصی فرضیایی را دارد. او از همان‌هاست که در زلزله‌ها، کنار بچه‌های سرطانی و حتی در همدردی با کودکان غزه همیشه حضور داشته است.

داریوش فرضیایی نه فقط برند عمو پورنگ را حفظ کرده، بلکه نشان داده آن را زیسته و بازی نکرده. در خانه اولش حالا غریب است؛ اما هنوز همان مردی‌ست که با نوآوری باز هم برای بچه‌های ایران کار می‌کند.

مریلا زارعی؛ اشک‌هایی از جنس واقعیت، نه نقش

اشک‌های مریلا زارعی در پشت‌صحنه فیلم «هناس» این هفته بار دیگر نام او را در فضای مجازی چرخاند. اشک‌هایی واقعی، نه از جنس بازی، از دل زنی که نقش یک همسر و یک مادر را با تمام وجود زندگی کرده است. ویدئوی وایرال‌شده، گریه‌های او هنگام بازی در صحنه‌ ترور داریوش رضایی‌نژاد را نشان می‌دهد؛ لحظه‌ای که دیگر مرز بازی و زندگی محو شده است.

زارعی در این فیلم نقش شهره پیرانی، همسر دانشمند هسته‌ای ترورشده را ایفا می‌کند؛ و آن صحنه دردناک ترور پدر در مقابل چشمان فرزندد، او را چنان در خود حل کرده که اشک‌هایش، همان‌قدر واقعی‌اند که داغِ آن روز برای خانواده شهید. این ویدیو به مناسبت سالگرد ترور شهید رضایی‌نژاد منتشر شد و دوباره یادآور شد که مریلا زارعی بازیگری‌ست که نقش را «حس» می‌کند، نه فقط ایفا.

Merila-Henas

او بارها ثابت کرده که احساس و تعهدش به نقش‌ها فراتر از ترس از قضاوت‌هاست؛ چه در «هناس»، چه در «موسی کلیم‌الله» و «شیار ۱۴۳». مریلا زارعی بازیگر لحظه‌هاست؛ لحظاتی که در ذهن مخاطب ماندگار می‌شوند، چون با جان ایفا شده‌اند.

خبر حضور مریلا زارعی در پروژه سینمایی «کوری» با بازی امیر جعفری و سارا بهرامی از جدیدترین اخبار درباره اوست. فیلمی با فیلمنامه‌ای از امیر ابیلی و کارگردانی سجاد پهلوان‌زاده. مریلا زارعی نشان داده که انتخاب‌هایش صرفاً شغلی نیست؛ هر نقشی بخشی از باور اوست و شاید همین است که اشک‌هایش، راست‌ترین روایت بازیگری‌ست.

روزبه حصاری؛ نوآوری از جنس تئاتر، کمدی و موسیقی

اگر اجرای روزبه حصاری در برنامه «کارناوال» را دیده باشید، احتمالاً شما هم جزو کسانی هستید که او را «پدیده کارناوال» تا به اینجا می‌دانند. اجرایی تلفیقی از تئاتر، کمدی و موسیقی زنده که فراتر از انتظار ظاهر شد؛ چرا که خیلی‌ها حصاری را بیشتر با درام‌های تلویزیونی می‌شناختند، نه صحنه‌های پرهیجان اجرای زنده.

او در این اجرا نه‌تنها نقش‌آفرینی کرد، بلکه خواند و نواخت؛ همراه با رایان، کودک نوازنده ساز کوبه‌ای، صحنه‌ای پرشور خلق کرد. ترکیبی از اجرا و حضور واقعی، نه فقط طراحی‌شده، که با نفس خود او. اجرایی که رامبد جوان تأکید کرد برخی بخش‌هایش فقط یک‌بار ضبط شد؛ بدون امکان بازسازی.

Hesari-Carnival

حصاری که سال‌ها در تئاتر کار کرده و شاگرد حمید سمندریان بوده، در این برنامه گفت که آمده تا بستری برای جوانان فراهم کند. در دفاعیه‌اش، از رفاقت با امیرحسین رستمی گفت و تأکید کرد که برای دیده‌شدن نیامده؛ آمده تا آن‌چه بلد است، ارائه دهد.

او که با «بچه مهندس» به مخاطبان معرفی شد، با فیلم‌های «عزیز» و «زودپز» در سینما هم پرکار شد. اجرایی مثل کارناوال می‌تواند شروع فصلی تازه برای او باشد؛ فصلی که در آن حصاری نه‌تنها یک بازیگر، بلکه یک مولف هنری است.

برخی چهره‌ها مانند امیرمهدی ژوله، باوجود سال‌ها فعالیت در فیلمنامه‌نویسی و پشت‌صحنه، زمانی شناخته شدند که در قاب تلویزیون «خندوانه» دیده شدند. حالا باید دید کارناوال، این فرصت را برای چه کسانی فراهم می‌کند؛ از دل تئاتر، موسیقی یا قاب‌های تلویزیون. آیا روزبه حصاری هم یکی از همان چهره‌هاست؟

پژمان جمشیدی؛ چهره‌ای پرکار، اما تکرارشونده

پژمان جمشیدی این روزها شاید کمتر وایرال شود، اما پرکارترین بازیگر حال حاضر سینمای ایران است. در چهار ماه نخست سال، او با چهار فیلم روی پرده بوده است: «دایناسور»، «کوکتل مولوتف»، «خانه ارواح» و حالا «جزایر قناری». فیلم آخر، شروع اکرانش با نقش یک مافیای مواد مخدر همراه شده؛ نقشی متفاوت از آن پژمانی که می‌شناسیم.

اما سؤال اینجاست: چرا با وجود این حجم از حضور، پژمان کمتر دیده می‌شود؟ شاید پاسخ، در تکرار نهفته باشد. تکرار نقش‌ها، لحن‌ها، حتی بازیگران همراه. آن پژمانی که با «زیرخاکی» محبوب شد، حالا در «دایناسور» هم با همان شمایل ظاهر شده. مخاطب اما، دیگر راضی نیست.

فیلم‌هایش یکی پس از دیگری با افت فروش روبه‌رو شده‌اند. نقدها کم شده‌اند و مخاطبان، دیگر به حضور او در یک فیلم به چشم نقطه قوت نگاه نمی‌کنند. در جشنواره فجر امسال هم با «آنتیک» هادی نائیجی حضور داشت؛ اما این‌بار هم نتوانست لبخند بگیرد.

Jamshidi-Antique

جمشیدی اما توانایی‌اش را در فیلم‌هایی چون «بی‌بدن» و «علفزار» ثابت کرده؛ فیلم‌هایی که نشان دادند او در درام هم می‌تواند بدرخشد. شاید وقت آن رسیده باشد که پژمان مسیرش را بازبینی کند؛ نقشی جدی، حضوری متفاوت و دور شدن از کمدی‌های مصرفی.

در ادامه «شیشلیک» ساخته محمدحسین مهدویان و «آنتیک» هنوز منتظر اکران‌اند. باید دید آیا شیشلیک و بازی در کنار عطاران و اولین کمدی مهدویان، پژمان را برمی‌گرداند یا نه. تکرار، بزرگ‌ترین دشمن او شده است؛ و برای بازیگری که «پژمان» را خلق کرد، شاید وقت خلق شخصیتی تازه رسیده باشد.