جشنواره فیلم فجر این ظرفیت را دارد که در قامتی فراتر از یک جشنواره سینمایی به حساب آید و عملا، یک رویداد فرهنگی و اجتماعی تلقی گردد.
شخصیتپردازی مناسبی را در «جان دار» میتوان به خوبی مشاهده کرد تا جایی که هیچیک از شخصیتهای مورد اشاره منفعل نبوده و هر یک به نوعی در روند داستان تاثیرگذار هستند.
مشکلات زیادی در فیلمنامه «سونامی» وجود دارد که مستقیما به ساختار منتقل میشود و در نهایت و انتهای کار با اثری مواجه میشویم که نه فیلمنامه خوبی دارد و نه ساختار خوبی.
بانک جامع اطلاعات سینمای ایران به مثابه مهمترین مرجع و منبع اطلاعاتی در سینمای ایران میتواند زندهکننده خاطراتی باشد که قریب به چهل سال از آنها میگذرد.
«متری شیش و نیم» ساخته دوم سعید روستایی باز هم به موضوع اعتیاد، بحرانهای خانوادگی ناشی از آسیبهای اجتماعی و کشمکشهای بیرونی آدمهای ماجرا میپردازد.
ساخت فیلمهایی همچون «۲۳ نفر» این نکته مهم را اثبات میکند که میتوان با بودجه محدود و جمع و جور هم فیلمی خوشساخت و ماندگار در عرصه سینمای دفاع مقدس ساخت و به ثبت رساند.
«مردی بدون سایه» می توانست چه در محتوا و چه در فرم با توجه به ایده و پیرنگ اولیه خوب و مناسبش مبدل به یکی از آثار قابل تامل در سینمای ایران شود.
آسیبهای فرهنگی و اجتماعی، یکی از مهمترین مسائلی است که جامعه کنونی امروز به ویژه در کلانشهرها با آن مواجه است و توجه و ریشهیابی این آسیبها میبایست در دستور کار قرار گیرد.
«دیدن این فیلم جرم است!» تلنگری است به آدمهای این اجتماع؛ باهر نگرش، با هر جایگاه، با هر منصبی و فارغ از حرفهای کلیشهای و به دور از شعار دادن.
داستان «دلبند» روایتگر زندگی و تلاش پیرزنی است که در یکی از روستاهای کوهستانی شمال کشور زندگی میکند و عشق و علاقهاش به کار و به ویژه گاوهایش برای او زندگی متفاوتی را رقم زده است.
«زهرمار» فیلمی است معلق میان گیشه و تفکرات انتقادی سازندگانش و از این بابت فیلم به شدت آسیبپذیر شده و مثل معروف نه دنیا را دارد و نه آخرت را، واقعاً برای آن صدق میکند.
همایون غنیزاده با در هم آمیختن فضای سورئال بر بستر فانتزی که در ذهن خیالپرداز شخصیت اصلی «مسخره باز» روی میدهد دنیای جدیدی را پیش روی مخاطب قرار دهد.
«قصرشیرین» را تا پایان روز سوم جشنواره میبایست به عنوان یکی از برگهای برنده دوره سیوهفتم و بازگشت میرکریمی به سینمای ایران با یک درام خانوادگی و تا حدی اجتماعی قلمداد کرد.
بتهوون در سمفونی نهم، از اشعار جاودانه و بشردوستانهٔ یوهان فریدریش فون شیلر استفاده کردهاست، که این اشعار به نوعی بازگویی مضمون شعر بلندِ سعدی، «بنیآدم اعضای یک پیکرند» است.
فرهاد در «ناگهان درخت» یک مرد ویژه است، مردی که کردار و رفتارش با معیارهای یک مرد ایرانی همخوانی ندارد و در تضاد با موارد معمول در جامعه قرار می گیرد.