سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۱۷ مرداد ۱۳۹۱ در ۱۰:۲۷ ب.ظ چاپ مطلب
عزتی:

بازیگر بیکار شود، از یاد مردم می‌رود

بازیگر بیکار شود، از یاد مردم می‌رود

بازیگر فیلم سینمایی «طلا و مس» گزیده کاری و وسواس در انتخاب نقش برای بازیگر را مرحله‌ای دشوار در حرفه او دانست که ممکن است به فراموشی بازیگر منجر شود.

بازیگر فیلم سینمایی «طلا و مس» گزیده کاری و وسواس در انتخاب نقش برای بازیگر را مرحله‌ای دشوار در حرفه او دانست که ممکن است به فراموشی بازیگر منجر شود.

سوره سینما: او را بیشتر مخاطبان با ایفای نقش در مجموعه‌های «مثل هیچکس»، «کمربندها را ببندیم»، «باغ مظفر»، سه دونگ سه دونگ، مرد هزارچهره، چاردیواری، لطفا دور نزنیم، دست بالای دست، قهوه تلخ و … می شناسیم، اما در سینما در دو فیلم تحسین شده «طلا و مس» و فیلم «آفریقا» ایفای نقش کرده است، جواد عزتی در ۲۰ دی ۱۳۶۰ متولد شده است و فارغ التحصیل تئاتر از هنرستان سوره است، در این گفتگو او درباره طنز و بازیگری در این حوزه صحبت کرده است.

با توجه به سابقه شما در حوزه طنز، فکر می‌کنید چرا اکثر بازیگرهایی که وارد این حوزه می‌شوند بعد از مدتی برچسبی به آن ها می‌خورد که دیگر در ژانرهای دیگر یا دعوت نمی‌شوند یا نمی‌توانند کار کنند؟
جواد عزتی: خب این مشکلی است که در سینمای ایران داریم، خود من از ورود به همین حوزه یعنی طنز این قدر وحشت داشتم و هنوز هم دارم که همیشه یکی در میان کمدی کار می‌کنم یعنی اگر یک کمدی کار می‌کنم یک کار جدی هم دارم، البته بدشانسی من این است که فیلم‌های جدی من بعضی هایش اکران نشد، بعضی‌هایش بد پخش شد، بعضی‌هایش دیده نشد و البته چندتایی از آن‌ها هم دیده شد.

مثل فیلم «آفریقا» ساخته هومن سیدی که بازی خوب و متفاوتی از شما دیدیم.
بله یا فیلم «طلا و مس» و حتی مجموعه «مثل هیچکس» که من خیلی آن را دوست داشتم، در واقع در این وضعیت سینما و تلویزیون بیشتر سعی کردم این برچسب به من نخورد، حالا نمی دانم شاید این قضیه برچسب خوردن در جاهای دیگر دنیا هم این گونه باشد!

به نظر شما این برچسب از نوع نگاه مردم و عادت آن‌ها است که کم کم شکل می‌گیرد یا مشکل از فضای تلویزیون، سینما و سینماگر ماست؟
به نظرم نگاه مردم را سینماگر ما که فیلمنامه‌نویس ما، تهیه‌کننده ما و کارگردان‌های ما هستند تعریف می‌کنند، در واقع این‌ها هستند که تربیت می‌کنند که چگونه مردم فیلم ببینند، ما نگاه مردم را این گونه تعریف کرده‌ایم که اگر یک نفر را در فلان نقش دیدیم در فیلم های دیگر هم در راستای همان نقش ببینیم، ما مدام در تلاش هستیم که تماشاچی را با سینما و تلویزیون آشتی دهیم و دوباره کارهایمان را ببینند و دوباره پای مردم به سینما کشیده بشود و این قدر در این راه دست و پا می‌زنیم که خودمان هم دچار همین ضعف می‌شویم که به تکرار می افتیم.

در واقع نگاهمان ثابت می‌شود و ما را از نوآوری باز می‌دارد، کمی می‌ترسیم و بیشتر از آن تهیه کننده‌های ما می‌ترسند و تا حدودی حق هم دارند چون در سینمای ما برگرداندن سرمایه خیلی سخت است، مردم ما آن قدر با سینما قهر هستند که تهیه‌کننده می‌ترسد کاری بکند که نوآوری باشد و معمولا این اتفاق در کمدی‌هایی که در تلویزیون ساخته می شود می‌افتد، یعنی جنس آن عوض می‌شود. در تلویزیون این اتفاق می‌افتد و بعد در سینما بازخوردش را می‌بینیم، در سینما این نوع نگاه خیلی کمتر اتفاق می‌افتد که فلان تهیه کننده بخواهد جنس کمدی مردم را تغییر بدهد، جنس کمدی بازیگران را تغییر بدهد.

پس بازیگر چه نقشی دارد؟ باید بپذیریم که در این زمینه استثنا هم داریم مثل امیر جعفری، بهاره رهنما و یا مثلا شقایق دهقان که شروع دیده شدنشان در این حوزه بود ولی در ادامه در ژانرهای دیگر هم خوب کار کردند و به نوعی بازیگر کلیشه طنز نشدند، قبول دارید؟
این حرف شما درست است ولی به چه قیمتی؟ مثلا امیر جعفری را که شما مثال می‌زنید به قیمت یک سکوت طولانی که فکر می‌کنم بیشتر از یک سال طول کشید این اتفاق برایش افتاده است. مطمئنم که یک سال بیکاری کشید و این اصلا خوب نیست. وقتی بازیگری وارد سینما و تلویزیون می‌شود با جنس خوب بازی‌اش که مردم هم آن را دوست دارند و می‌پسندند چه مشکلی است که ما آن را از دست می‌دهیم؟

ما نباید این بازیگر را از دست بدهیم آن هم به قیمت اینکه بیکار بشود، به نظرم این قیمتش گزاف است. امثال امیر جعفری کار درستی کرده‌اند و خود امیر جعفری دارد جوابش را می‌گیرد ولی خیلی از بازیگرها این کار را کردند و جوابش را ندیدند. ما بازیگرهای خیلی خوبی داشتیم که سال‌های پیش فعالیت می‌کردند و مردم هم خیلی آن‌ها را دوست داشتند ولی الان نمی‌بینیمشان به این دلیل که همین قیمت را خواستند پرداخت کنند ولی نشد و تبدیل به نابودی بازیگر شد. من سعی می‌کنم همیشه این اتفاق برایم بیفتد ولی به هر حال سخت است.

در سینمای دنیا در زمینه طنز و کمدی بازیگران بزرگ کلاسیک مثل باستر کیتون، چاپلین، جری لوئیس، دین مارتین، ابوت ، کاستلو، ، برادران مارکس، هارولوید و زوج های موفق استن لورل و الیور هاردی، جک لمون و والتر ماتئو، و در سینمای پساکلاسیک و مدرن بازیگرانی چون وودی آلن، جیم کری و …بودند و هستند که وزنه ای در تاریخ برای بازیگری طنزند، در این میان بازیگری هست که خواسته باشید از او در بازی الگو بگیرید و یا به بازی‌هایش دقت کنید؟
در سینمای دنیا کمدی مدل‌های مختلفی کار می‌شود و کمدین‌ها نیز به همین ترتیب، وقتی می‌گویید سینمای دنیا آدم می‌رود سمت سینمای هالیوود ولی حقیقتش این است که سینمای دنیا قبلا کمدین‌های بهتری داشت نسبت به الان. نوع جنس بازی و نگاهشان را به مقوله طنز و بازی کمدی می‌گویم، در حال حاضر تماشاگر ما و حتی منتقدین ما جنس کمدی را دوست دارند که شاید امثال چاپلین و باستر کیتون انجام می‌دادند، ما کمی از آن‌ها عقب هستیم ولی جنس بازی که چاپلین دارد را من دوست دارم و به شدت به بازی و نگاهش به کمدی علاقمندم و به بازی‌اش دقت می کنم.

باستر کیتون که در این زمینه برای خودش آقایی است! این جنس کمدی را من بیشتر دوست دارم شاید یکی از علت‌هایش این است که سینما صامت بود، کلام نداشت و ما مجبور بودیم موقعیت طنز بسازیم تا حرف طنز گونه بزنیم، یک ری اکشن کاملا رئالیستی و خیلی واقع گرایانه انجام بدهیم، الان نه تنها سینمای ایران، بلکه سینمای دنیا کمی سمت کمدی‌های کلامی رفته است، کمدی کلامی هم بعد از گذشت این مدت که از دوران این کمدی می‌گذرد باز هم آن قدر محبوبیت و اقبال کمدی موقعیت را ندارد. در واقع من هم اگر بخواهم الگویی بگیرم از کمدین هایی که قدیمی‌تر هستند و پایه‌شان کمدی موقعیت است الهام می‌گیرم.

گفتگو: کیانوش نژاد