سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۱۲ شهریور ۱۳۹۱ در ۱۰:۴۱ ب.ظ چاپ مطلب
کیانیان:

سینما از منظر اقلیمی و مضمونی از انحصار تهران درآید

سینما از منظر اقلیمی و مضمونی از انحصار تهران درآید

بازیگر فیلم سینمایی «فرش باد» خارج شدن فیلم‌ها از تهران و توجه به اقلیم‌ها و قومیت‌ها را عامل پویایی سینما دانست.

بازیگر فیلم سینمایی «فرش باد» خارج شدن فیلم‌ها از تهران و توجه به اقلیم‌ها و قومیت‌ها را عامل پویایی سینما دانست.

سوره سینما: زاده شدن در دیگری و جاری شدن در همه کس ذات بازیگری را تشکیل می‌دهد. بازیگران توانمند همواره سعی در ارائه نقش‌های مختلف با کنتراست فراوان از یکدیگر داشته اند .اما اینکه روند سینما و شرایط برای این خودآزمایی بازیگرفراهم شده ، به اندازه بازیگرانی که وجود دارد با یکدیگر متفاوت است. زمان ثابت کرده بازیگرانی که در ارائه شخصیت‌های پرچالش موفق عمل کرده اند ماندگارند.

یکی از راه های از خود بیگانگی یک بازیگر با خودش تغییر لحن و لهجه و گویش است. حالا چقدرموقعیت بازی در کاراکترهایی از قومیت‌های مختلف برای یک بازیگر فراهم شود به روند تولیدات بستگی دارد چرا که اغلب آثار ساخته شده در سینما و تلویزیون به لحاظ اقلیمی و محتوایی در تهران روایت می‌شوند و اغلب شخصیت‌ها در این آثار با زبان فارسی صحبت می‌کنند، گویی همه زاده تهرانند.رضا کیانیان بازیگر تئاتر سینما و تلویزیون که سابقه حضور در نقش‌هایی متفاوت و استفاده از لهجه‌های مختلف را دارد درباره این انحصار با سوره سینما صحبت کرد.

دلیل اینکه اغلب آثار سینمایی و تلویزیونی به لحاظ موضوع و جغرافیا در تهران می‌گذرند را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

رضا کیانیان: برای این که تولید آن راحت تر است. چون همه امکانات تولید فیلم در تهران متمرکز شده. بعد این که قابل باور تر است چون تهران یک معنای عام است و اگر قصه ای در شهرستان اتفاق بیفتد باید دلیل خاصی داشته باشد.

بازی در کاراکترهایی که از اقلیم های مختلف با گویش و لهجه هایی غیر از زبان مرکزی، چقدر برای بازیگر جذاب است و او را به چالش می‌کشد؟

قاعدتا هر بازیگری نمی تواند با گویش‌ها و لهجه‌ها ی گوناگون حرف بزند. این یک دارایی است مثل نرمش بدن. اما چیزی برای به چالش کشیدن ندارد.

آیا با زبان مرکزی صحبت کردن برای بازیگر فضیلتی دارد که اورا با دیگران متمایز می‌کند؟

یادمان باشد یک حکومت مرکزی داریم که زبان رسمی را فارسی اعلام کرده است. در تمام مدارس در همه نقاط ایران درس هم به فارسی ست.همه قصه‌های کتاب های درسی فارسی است. تقریبا همه رمان ها و داستان‌ها به فارسی چاپ می شوند. زبان همه شبکه‌های تلویزیون فارسی است. حتی کانال‌های محلی. این می‌شود عادت تماشاگر که فیلم را به زبان فارسی پایتخت ببیند و تهیه‌کننده هم قاعدتا فیلم را به فارسی تولید می‌کند.

چون می‌خواهد در تمام شهرهای ایران نمایش دهد. پس بازیگر هم باید حتما بتواند فارسی بدون لهجه صحبت کند. اگر نتواند از دور کنار گذاشته خواهد شد و یا فقط نقش‌های خاص به او پیشنهاد می‌شود. این فضیلت نیست یک ابزار کار است. اما اگر بازیگری بتواند با گویش‌های گوناگون ایران حرف بزند فضیلت خواهد بود. چون ابزارهایی در اختیار دارد که دیگران ندارند.

بازیگری که لهجه دارد اما می‌تواند کاراکترهای مختلف را خوب ارائه دهد، دچار نقص در بازیگری است؟

حتما همین طور است، توانایی درست و با زبان معیار صحبت کردن یکی از ابزار مهم در بازیگری است و اگر بازیگری این ابزار را نداشته باشد دچار نقص در مهارت خود است، به دلیلی که در بالا گفتم.

چرا بیشتر کاراکترهای اصلی آثار سینمایی اغلب با زبان مرکزی صحبت می‌کنند و نقش‌های مکمل و فرعی لهجه و گویش‌های مختلف دارند؟

به همان دلایل که گفتم. به دلیل این که همه فهم تر است و هم به دلیل این که اگر قرار باشد آدم اصلی لهجه ی خاصی داشته باشد.حتما باید دلیل خاصی هم داشته باشد.ولی وقتی بدون لهجه باشد. به دلیل احتیاج ندارد

سینما چقدر می‌تواند در قوم نگاری و مردم گرایی موفق عمل کند و آداب و رسوم اقلیم‌های مختلف را ماندگار و ثبت کند؟

از همه رسانه‌های دیگر بیشتر، به شبکه‌های نشنال جئوگرافی، تراول و به مستندهایی که در این زمینه تولید شده‌اند نگاه کنید. اگر چیزی یا مقوله‌ای بخواهد به ماندگاری دست یابد چاره ای ندارد جز اینکه به تصویر کشیده شود و سینما می‌تواند از انحصار تهرانی بودن در آید و به اقلیم‌های دیگر بپردازد و با ثبت آداب و رسوم اصیل آنها را ماندگار کند.

گفتگو: محمد کارت