بازیگران فیلم سینمایی «بوسیدن روی ماه» وفاداری به زندگی ایرانی و ادای دین به مادران شهید را ویژگی اصلی این فیلم دانستند
سوره سینما: فیلم سینمایی «بوسیدن روی ماه» به کارگردانی همایون اسعدیان و تهیهکنندگی منوچهر محمدی از امروز پنجم مهرماه پس از پیچ و خم فراوان اکران عمومی شده است. یکی از ویژگیهای این فیلم بازیهای واقعگرای آن است که در فضای واقعی فیلم تبلور و عینتی ویژه یافته است. شیرین یزدانبخش، رابعه مدنی، شبنم مقدمی، شیدا خلیق و محمد کارت بازیگران این فیلم در نشستی در سازمان توسعه سینمایی سوره درباره تجربه حضور در این فیلم صحبت کردند. بخش اول این نشست را میخوانید.
با توجه به تحلیلی که از قصه و کارگردانی دارید، «بوسیدن روی ماه» را در چه سطحی ارزیابی می کنید و به نظر شما «بوسیدن روی ماه» بیش از هر چیز روی چه مسئلهای تاکید دارد؟
شیرین یزدانبخش: تاکید «بوسیدن روی ماه» بر زندگی خانواده و رزمنده ها و شهدا است. آسیبهای عاطفی که چه در زمان جنگ و چه در دوران بعد از جنگ گیربانگیر این خانواده است، در فیلم به تصویر کشیده می شود. خانواده هایی که فرزندانشان شهید شده با مشکلاتی روبرو هستند و خانواده هایی که انتظار بازگشت آنها را می کشند، وضعیتی دیگر دارند. فیلم درباره جنگ است اما تصویری از گلوله و خاکریز نیست، در طول فیلم مدام خاطرات جنگ برای مخاطب زنده می شود، تاکید فیلم روی خانواده هایی است که شاهد جانفشانی فرزندانشان هستند و هنوز با تبعات جنگ در ارتباطند.
رابعه مدنی: فیلم بیان احساس است. اصلا بحث بازیگری در میان نبود. بیان آن احساس واقعی مادران شهید مد نظر بود. اینکه ببینیم آن مادر شهید چه میکشد، در زندگی واقعی بسیاری از این مادران را دیده بودم. مادران شاگردانم که وقتی می گفتند پدرمان شهید شده و سر روی شانه می گذشاتند، تازه می فهمیدم که چه رنجی می کشند و چه صبری دارند.
همه این نکات را در فیلم باید با احساس بیان میکردیم، میخواستم همان احساس را نشان بدهم که مادران و فرزندان شهید در دل دارند، شب ها تا صبح گریه می کردم، فکر میکردم واقعا این خانواده ها چه حسی دارند، به خدا میگفتم کمک کن تا خجالت زده این خانوادهها نشوم، رضایت آقای همایون اسعدیان کارگردان که با من و خانم یزدانبخش مثل مادر خود رفتار می کرد هم برایم مهم بود، برایم اهمیت داشت وقتی مادران شهید فیلم را میبینند، از این تصویر راضی باشند.
شبنم مقدمی: فیلمنامه در وهله اول بر این نکته تاکید داشت که جنگ برای شهدا و مردمی که مستقیم با جنگ درگیر نبودند تمام شده اما برای مادرانی که فرزندشان مفقودالاثر است، تمام نشده. چشمانتظاری این مادران یعنی جنگ هنوز برای آنها تمام نشده و آنها همچنان منتظر بازگشت فرزندشان هستند.
فیلم می خواهد بگوید کسانی که جنگیدند و شهید شدند در دامان این مادران پرورش یافته و بزرگ شدهاند، پس ارزش این مادران کم از شهدا نیست. اینان همپای فرزاندشان در سنگر بوده اند. غیرت و ایثاری که شهید انجام داده را میتوان به پای مادر او نوشت.
آنچه مادر به فرزند میدهد فقط تجربه و تربیت نیست، مادر برای کودک کاریزما و تاثیرگذاری دارد، اگر نسلی از جوانان ایرانی ایستادگی کردند تا دشمن وارد این سرزمین نشود تحت تاثیر تربیت مادرانشان بودهاند، تاکید این فیلم بر حضور مادران تاکید درستی است.
مادران شهید در تمام این سالها نادیده گرفته شدهاند، چشمانتظاری این مادران نباید نادیده انگاشته میشد، در هر جنگی قلب مادران است که می تپد، اشک مادران است که نمیخشکد، بی معرفتی است که درباره مادران جنگ هنوز فیلمی نساختهایم.
شیدا خلیق: متفاوت بودن «بوسیدن روی ماه» از یک منظر به این برمیگردد که تاکنون اکثر فیلم هایی که در حوزه دفاع مقدس ساخته شدهاند، دوربین اکثر فیلمهایی که در حوزه دفاع مقدس ساخته شده دوربین تنها جبههها را نشان داده و یا نهایتا به این ختم شده که فلان قشر خاص هم جنگ را رفتهاند و فقط گروهی خاص در جبهه نبودهاند.
فکر می کنم «بوسیدن روی ماه» اولین فیلمی است که دوربین را برگردانده و به آدم هایی مینگرد که باقی ماندهاند. «بوسیدن روی ماه» دلش نمیخواهد آدمهایی که رفتند و آدمهایی که ماندهاند را فراموش کند. شاید کمی دیر باشد اما بعد از این همه سال، نگاه «بوسیدن روی ماه» خیلی درست است و مهمترین اتفاق گره خوردن یک نسل سومی به فیلم است.
نسل شما کمتر تصویری واقعی از جنگ دارد.
مهمترین مشکل نسل ما این است که از جنگ تصویر واضح ندارد، تنها مجموعهای تصویر که گاهی از تلویزیون پخش میشود، این تصاویر حرف تازه ای برای ما ندارد، من هم مثل نگار در «بوسیدن روی ماه» بزرگ شدهام، دلم نمیخواست مثل همنسلانم از جنگ فرار کنم، دلم می خواست از نزدیک احوالات دو مادر شهید را لمس کنم، دوست داشتم از جوانی آنها بدانم، شهدا انتخاب کردند و با عشق به جبهه رفتند، اما ما قدر این عاشقانه زندگی کردن و شهید شدن را نمیدانیم.
پس برای شما به عنوان یک بازیگر جوان، بازی در نقش نگار پاسخی به بعضی دغدغهها هم بوده؟
شهیدان به نسل امروز خب معرفی نشدهاند، شهید برای ما یعنی نامهایی روی کوچه و خیابان و بزرگراه، و این چقدر مادی است. هیچ شناخت معنوی و درستی از عظمت شهیدان نیست.
شاید «بوسیدن روی ماه» مشخصترین فیلمی باشد که به مادران و افرادی که باقی مانده اند اشاره میکند اما تنها فیلم نیست، در آثار دیگر هم شاهد آدمهای باقی مانده از جنگ بودهایم.
خلیق: بله، اما منظورم نگاه متفاوت «بوسیدن روی ماه» است. از مادران شهید تنها چشم انتظاری و رنج آنها را نشان نمیدهد، مادران شهید را همراه با شور زندگی تصویر میکند، از مادر شهیدی حرف میزند که دوست دارد با نوهاش بیرون پیتزا بخورد و … هیچ فاصلهای میان مادر شهید و افراد دیگر قائل نیست.
مقدمی: در واقع فیلم نگاه واقعبینانه را دنبال میکند، ما متاسفانه در سینمای جنگ یا تقدس بیش از حد به شهدا دادهایم یا از آنها تقدس زدایی کردیم. کاری که «اخراجیها» کرد. حق شهدا این نبود که این گونه تصویر شوند، شهدا به معنای واقعی کلمه بزرگ بودند. گاهی آنها را با بال فرشته تصور میکنیم، گاهی تصویری از آنها میسازیم که درست و در شان ایثار آنها نیست. شهدا بال نداشتند، انسانهایی بودند که روی همین زمین کنار ما زندگی میکردند، در دامان مادرانی بزرگ شدند که تاثیری بزرگ روی شخصیت آنها داشتند.
محمد کارت: وجه تمایز «بوسیدن روی ماه» با آثار دیگر نوع نگاهی است به آسیبهای پس از جنگ دارد، فیلم به شخصیتهایی توجه می کند که با این پیامدها روبرو هستند، وجه تمایز دیگر فیلم، نگاه جهانشمول و جهانی آن به موضوع جنگ است. فیلم فقط راجع به مادران ایرانی صحبت نمیکند، این فیلم برای تمام مادرانی است که در هر جنگی فرزندشان را از دست دادهاند، یا منتظر بازگشت عزیزشان از جنگ هستند، در «بوسیدن روی ماه» از خاکریز و جبهه صحبت نمی شود از یک موقعیت انسانی و جهانی صحبت می شود. «بوسیدن روی ماه» مصداقی برای سینمای فرهنگی و ارزشی است که این روزها دغدغه عدهای از سینماگران و سیاستمداران شده است.
وقتی از جنگ صحبت میکنیم حتی اگر خاکریز و جبهه را نشان ندهیم، ممکن است بیانمان به خشونت پنهان آغشته شود، با توجه به تاکید عاطفی و احساسی که فیلم از ابتدا تا انتها آن را دنبال میکند، به نظر شما «بوسیدن روی ماه» چگونه توانسته است از سانتی مانتالیسم و یا خشونت پنهان دور شود؟
یزدانبخش: همین که لوکیشن جبهه و فضای جنگ نداریم تا حد زیادی از درگیری و صحنه های خشن دور شده ایم، از نام فیلم مشخص است که با اثری لطیف روبروییم، ما در فیلم بارها صحنه هایی از زندگی عادی داریم، روزهای معمولی زندگی دو مادر سالخورده در کنار خانواده شان ترسیم شده است. این واقعیت است که پس از سالها رنج دوری برای مادران شهید هم کمرنگ شده، آنها زندگی عادی خود را دارند، فیلم اغراقی در نمایش رنج و اندوه آنها ندارد.
مدنی: شوخیهای دو مادر با هم و نوع رابطه ای که با یکدیگر دارند صمیمی و دلنشین است، این مادران در درون خود امید دارند به بازگشت فرزندشان. چشم انتظار هستند اما با امید و همراه با حسی مادرانه.
مقدمی: جنگ را می توان در دو وجه ترسیم کرد، یکی همان فضای فیزیکی و ظاهری است، اما جبهه ای هم هست که به اندازه جبهه ظاهری مهم است، در این جبهه بازماندگان جنگ حضور دارند، مادران، پدران و فرزندان و همسران شهدا در این جبهه می جنگند و کار سختی هم دارند. آنها بر اساس گذشت زمان با داغ فقدان عزیزشان کنار می آیند اما ماجرای چشمانتظاری به این سادگی نیست که بشود با آن کنار آمد.
مادرانی که فرزندانشان را به خاک نسپردهاند رنج بیشتری میکشند، به نظر من «بوسیدن روی ماه» عین زندگی است، هیچ نقش آفرینی در آن وجود ندارد، وقتی در فضایی حضور دارید که از جنس زندگی است، درباره زنان و مادرانی است که ایثار کرده اند و هنوز امید در دل آنها زنده است، از خشونت جنگ فاصله میگیرید، اگر قرار بود فیلم با اشک و آه همراه شود، رویکرد دیگری در «بوسیدن روی ماه» میدیدیم. اما فیلم با یک مهمانی شروع می شود، مهمانی شبیه زندگی است، اما پسری در این مهمانی حضور دارد و ندارد، این دوگانگی باعث شده که بیان فیلم به یک جور عرفان به خصوص نزدیک شود.
یک جور بصیرت، در واقع عرفانی ملموس در فیلم وجود دارد.
یکی از ویژگیهای «بوسیدن روی ماه» مولفههای ایرانی آن است. فیلم دقیقا تصویری از حال و روز جامعه ایرانی در این روزها است.
کارت: در بسیاری فیلمهای ایرانی با نشانههای ایرانی روبرو نیستیم، اما «بوسیدن روی ماه» نمونههایی از این نشانهها را دارد. فضای خانوادگی، شمعدانیها، حوض و … عناصری هستند که به مخاطب میگویند با یک فیلم ایرانی روبرو هستی که شخصیتهای ایرانی دارد.
مقدمی: آقای اسعدیان تاکید داشت که فیلم رنگ و بوی ایرانی داشته باشد، مادری که نشان میدهیم ایرانی باشد.
خلیق: به نظرم آقای اسعدیان تفاوتی بین مادر در «بوسیدن روی ماه» با دیگر مادران ایرانی قائل نشده، دقتی که در فیلم وجود دارد باعث شده شخصیتها باهویت و اصیل باشند.
فکر میکنید این فیلم میتواند فضای خانوادگی را که مدتها است بین خانوادهها نمیبینیم دوباره در جامعه پررنگ کند؟
مدنی: بستگی به تماشاگر دارد که چقدر ظرفیت تحول و تغییر در خود داشته باشد.
یزدانبخش: یکی از تماشاگران بعد از پایان فیلم گفت: خوب بود، ولی واقعی نبود، من به او گفتم: واقعی پنداشتن رنج این مادران منوط به این نیست که حتما خودتان چنین تجربهای داشته باشید. من مادر نیستم اما رنج این مادران را حس کردم، آن تماشاگر با تعجب گفت: باور نمیکنم شما بدون این که مادر باشید این نقش را بازی کرده باشید. به او گفتم میبینید برای درک دیگران و فهمیدن آنها باید ظرفیتی را در خود ایجاد کنیم. جامعه ما متاسفانه دارد به سمتی میرود که برخی حتی نمی توانند تصور کنند چنین افرادی وجود دارند.
کارت: این فیلم میتواند حتی برای کسانی که ذائقه شان عوض شده و جلوی هر گونه تاثیر را گرفتهاند تلنگر باشد، شاید دل بعضیها غبار گرفته باشد اما این فیلم میتواند لایهروبی کند.
خلیق: نسلی که جنگ را تجربه کرده نوعی ایثار و از خودگذشتگی دارد که نسل حاضر این ایثار را ندارد و کمی خودخواه است. در سینما وقتی قرار است نسلی را نشان بدهیم، اکثریت آن نسل را نشان میدهیم، این اشتباه است. نسل سومیهایی که من میشناسم ممکن است بعد از دیدن «بوسیدن روی ماه» فیلم را فراموش کنند و اتفاقی هم در ذهنشان نیفتد، این اتفاق به این دلیل است که نسل سوم شناخت دقیقی از جنگ ندارد و تفکری غلط درباره جنگ از جامعه و پدر و مادرها به او تزریق شده است.
وقتی از جنگ صحبت میشود همه ترس از دست دادن دارند، اما من پدر شهیدی را میشناسم که از شهید شدن چهار فرزندش با عشق یاد می کند و شادتر از خیلیها زندگی میکند. اما نسل سوم چنین شناختی از آدمهای جنگ ندارد و این ارزشها به شکل درست به این نسل منتقل نشده است.
ادامه دارد






























میدان ولیعصر(عج)، خیابان شهیدان سازش، سازمان سینمایی سوره
۰۲۱۹۱۰۷۹۸۰۴
info@sourehcinema.ir