سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۲۶ مهر ۱۳۹۱ در ۱:۳۹ ق.ظ چاپ مطلب
علیرضا افخمی:

قرائت خاص و محدود از دین به اثر دینی لطمه می‌زند

قرائت خاص و محدود از دین به اثر دینی لطمه می‌زند

کارگردان مجموعه‌های «او یک فرشته بود» و «پنج کیلومتر تا بهشت» تسلط نگاه کلیشه‌ای و قرائت‌های خاص از دین را عامل کلیشه‌ای شدن آثار دینی دانست.

کارگردان مجموعه‌های «او یک فرشته بود» و «پنج کیلومتر تا بهشت» تسلط نگاه کلیشه‌ای و قرائت‌های خاص از دین را عامل کلیشه‌ای شدن آثار دینی دانست.

سوره سینما – علیرضا افخمی نویسنده، کارگردان و ناظر کیفی باسابقه تلویزیون یکی از افرادی است که توانسته در آثار مختلف تلویزیونی مباحث دینی و معنوی را طرح کند، افخمی با تمرکز بر موضوع‌های ماورایی کوشیده ابعاد تازه‌ای از دین و مسائل جهان دیگر را در آثارش مطرح کند، بسیاری از مجموعه‌هایی که او در تولیدشان سهیم بوده، حاشیه‌ها و جنجال‌های فراوانی به وجود آورده اند و این نشان می‌دهد که نمایش وجوه خاصی از دین چقدر دشوار است. در آستانه برگزاری هشتمین جشنواره فیلم کوتاه دینی «رویش» با علیرضا افخمی درباره تصویرش از سینمای دینی صحبت کردیم.

سینمای دینی از نگاه شما دارای چه خصوصیاتی است و اصولا چه تعریفی را می‌توانید برای این نوع از سینما برایمان ارائه بدهید؟
علیرضا افخمی: برای این موضوع آدم‌های مختلف تعاریف مختلفی را ارائه می‌دهند و تعاریف متفاوتی وجود دارد، اما به نظرم هر فیلم یا سریالی که با بنیانی‌ترین مباحث دینی سر و کار داشته باشد از قبیل آخرت، دنیای پس از مرگ و … و یا بخواهد تماشاگرش را به این مفاهیم ارجاع بدهد و به فکر بیندازد می شود گفت که اثری دینی است.

آیا می توانیم بگوییم اثری که بیان کننده گوشه‌ای از انسانیت و اخلاق دینی باشد و مفهوم مورد پذیرش الهی را منعکس کند هم فیلم دینی است؟
نه به نظرم اگر قرار باشد ما تعریف جامعی ارائه بدهیم فیلم دینی طبیعتا تعریفی که شما گفتید را شامل نمی شود منظورم مفاهیم اخلاقی و انسانی ای است که جنبه مستقلی دارد و مفاهیم دینی جنبه مستقلی برای خود دارد و فکر می کنم مفاهیم انسانی می تواند جزو مفاهیم دینی قرار بگیرد و در عین حال می تواند قرار نگیرد، بستگی دارد چگونه نگاه کنیم. می توان مستقل از مفاهیم دینی هم به مسائل اخلاقی و انسانی نگاه کرد بنابراین هر فیلمی که موید مفاهیم اخلاقی و انسانی باشد لزوما می تواند یک فیلم دینی به حساب نیاید.

پس شما پرداختن مستقیم به موضوع‌های دینی که معاد، معرفت شناسی، زندگی ائمه و … است را لازمه فیلم دینی تلقی می‌کنید نه پرداختن به انگاره‌های اخلاقی و انسانی که به نوعی زیر مجموعه فیلم دینی است.
من منظورم این نیست که مفاهیم اخلاقی زیر مجموعه مفاهیم دینی است اتفاقا حرفم این است که مفاهیم دینی کاملا مستقل است همان طور که مفاهیم اخلاقی هم می تواند مستقل باشد. به عنوان مثال توجه تماشاگر اگر به دنیای پس از مرگ جذب بشود آن فیلم می تواند یک فیلم دینی به حساب آید و فکر می کنم که این فیلم طبیعتا و لزوما یک فیلم دینی و اسلامی توام نیست، می تواند دنیای پس از مرگ را با رویکرد مثلا دین مسیحیت مورد بررسی قرار بگیرد یا دنیای پس از مرگ با رویکرد دین یهود، به هر حال همه این دیدگاه ها دینی است چون به دنیای پس از مرگ و آخرت می پردازد.

وقتی قرار است رویکرد دینی داشته باشیم این تعریف شما در مورد مضمون بسیاری از آثار تلویزیون و سینمایی ما مصداق دارد، اما آیا فیلم هایی مثل «خیلی دور، خیلی نزدیک» ، «از کرخه تا راین»، «طلا و مس» ، «بچه های آسمان» رویکرد دینی ندارند؟ مگر پرداختن به ارزش هایی که در دین ما آمده است در این فیلم ها وجود ندارد؟
به یک معنا می تواند فیلم های مذکور فیلم دینی باشد، چون مفاهیم دینی و همین ارزش هایی که شما می گویید در آنها مطرح می شود که فارغ از مفاهیم اخلاقی است. مستقل از مفاهیم اخلاقی اشاراتی به اعتقادات و رویکردهای دینی کاراکترها می شود و از این جهت می تواند فیلم دینی باشد.

فیلم دینی می تواند عمیقا یک فیلم دینی باشد یعنی به مفاهیم دینی و مفاهیم دنیوی و اخروی ما بپردازد و فیلمی می تواند فقط یک کاراکتر مذهبی داشته باشد و این کاراکتر اشاراتی به دیدگاه‌های دینی اش بشود یا تاثیراتی بر داستان فیلم بگذارد و به نظرم هر دوی این فیلم ها دینی به نظر می آید ولی طبیعتا آن فیلمی که به مفاهیم بنیادی و اساسی دین اشاره دارد و یا بررسی اش می کند و تماشاگر را به فکر وا می دارد فیلم دینی تری است یا بهتر بگویم گستره طرح دین در آن عمیق تر است تا فیلمی که فقط یک کاراکتر مذهبی در آن حضور دارد.

پس می‌توان مضمون و ایده‌هایی چون مرگ، روح، برزخ، چشم برزخی و … را که دوره ای در سریال‌ها رشد زیادی داشت رویکرد دینی به حساب آورد؟ چقدر جذابیت این مضمون و مقهور شدن در برابر این ایده باعث پرداخت اشتباه و کارکرد ضد آن شده است؟
من منظورم فقط چنین مفاهیمی نیست، گفتم این موارد هم جزو مسائل بنیادی و دینی است مثلا فرض بفرمایید فیلمی درباره خالق صحبت می کند یا در مورد عدل و عدالت خالق دنیا یا راجع به توحید الهی حرف می زند، این ها همه مفاهیم اصلی و بنیادی دینی هستند و فیلم هایی که در این ارتباط ساخته می شوند فیلم‌های دینی‌تری هستند، هرچند گفتم که فیلم می تواند کاراکتر مذهبی داشته باشد و فیلم دینی اطلاق شود.

طبیعتا سوژه هایی که گفتید جذابیت دارد و علت جذابیت و استقبال مخاطب هم این است که همه آدم ها به این موضوعات در طول زندگی اشان فکر می کنند و این موضوعات برایشان مهم است و سوالات بزرگی در ذهنشان است مثل اینکه پس از مرگ دنیای دیگری وجود دارد؟ حال اگر هست چه مختصاتی دارد؟ این سوالی است که برای همه افراد بشر همواره مطرح است و به همین دلیل هر فیلم یا اثر هنری که بتواند به خوبی این سوال را جدی تر مطرح کند و یا پاسخ هایی برایش ارائه بدهد که البته پاسخ به معنای قطعی اش نیست منظورم این است که توضیحی برایش ارائه بدهد برای تماشاگرش نیز که این سوال را در ذهنش دارد طبیعتا جذاب خواهد بود.
ایده فیلم دینی می تواند درست پرداخته نشود و فیلم دینی ساخته نشود و یا ضدش باشد، هر اتفاقی ممکن است در ساخت فیلم بیفتد. ممکن است کسی فیلم تاریخی در توصیف و تایید مشروطیت بسازد ولی ناگهان تبدیل به ضد مشروطیت شود!

با توجه به غنی بودن فرهنگ دینی کشور ما چرا آثار دینی جدی گرفته نمی‌شود و کم به آن پرداخته می‌شود؟ ردیف بودجه کم، ضعف فیلمنامه، شعارزدگی مسئولین فرهنگی؟
عوامل زیادی در این وضعیت دخیل است که سینمای دینی آن چنان که باید در کشور ما ترویج پیدا نکرده. علل تکنیکی که مثلا در شاخه پرداختن به معاد نیازمندش هستیم ولی در سینمای ما ابزار و آدم های متخصصش را به حد کافی نداریم، ضعف فیلمنامه که کلا در سینما و تلویزیون ما وجود دارد و …

ولی به صورت خاص در سینمای ما یک مانع جدی تر هم وجود دارد آن هم یک قرائت خاص و قطعی است. وقتی به سمت مباحث دینی می روید فقط یک قرائت هست که امکان طرحش وجود دارد در حالی که بین علمای پیشین و امروزین هم اختلاف نظر وجود دارد و تبیین ها و تفسیرها در خیلی جاها متفاوت است ما مسائل عرفانی و دیدگاه‌های فلسفی در عالم اسلام داریم که خیلی وقت ها با یکدیگر متفاوت اند. در کشور ما این امکان نیست که تفاسیر مختلف و متفاوت در این خصوص گفته شود و به تصویر بیاید، معمولا روی یکی دو دیدگاه محدود است، مثلا فرض بفرمایید دیدگاه‌های ملاصدرا را بخواهیم بیان کنیم در خیلی زمینه ها امکانش نیست، یکی از موانع مهم این است یک تفسیر امکان به تصویر کشیدن و بروز پیدا می کند.

پس به نوعی در این زمینه هم این نگاه مدیریتی و سلیقه‌ای وجود دارد؟
بله، به نظرم این تفسیری که مسلط است نگاه پرطرفداری بین علما و مردم است، ولی می‌خواهم بگویم تنها دیدگاه نیست اما تنها دیدگاهی است که امکان طرحش وجود دارد

فکر نمی‌کنید به خاطر همین قرائت تکراری و شاید حتی در بعضی مواقع کلیشه‌ای رغبت تهیه‌کنندگان در این سال‌ها برای ساختن فیلم دینی کمتر شده است؟
یکی از دلایل همین می‌تواند باشد که نگاه مسلط تفسیری به مباحث دینی و به خصوص مباحث دینی مربوط به معاد خیلی گقته شده است بنابراین بداعت خود را از دست داده است اما دلایلی دیگری هم در کار است که اصولا کار کردن در مورد مسائل مذهبی و دینی خیلی با حساسیت مواجه است و نگاه خیلی دقیق و حساسی بر رویش است که خودش باعث می شود دردسرساز بشود یعنی کسانی که در این حوزه می آیند احتمالا بعد از پخش اثرشان و یا در طول کار باید پاسخ گوی تعداد زیادی از افراد متخصص و حتی گاهی غیر متخصص باشند و نقدهایشان را بپذیرند که در انواع کارهای دیگر اینقدر دردسر ندارند

خب خیلی‌ها ممکن است که این دردسر را نخواهند به جان بخرند و درگیر بعضی مسائل شوند بنابراین عملشان این گونه می شود که فیلم های اجتماعی، خانوادگی و یا پلیسی می سازند و پاسخ گویی اشان بعد از اتمام پروژه کمتر می شود.

وقتی یک فیلم مذهبی می‌سازی در انتها ممکن است با آدم های مهمی مثلا افرادی در حوزه علمیه قم هستند و وارد این قضیه می شوند بحث کنی، شاید خیلی وقت ها هم حق داشته باشند چون با تفسیری که آن ها قبول دارند و تفسیر مسلطی است فیلم را می بینند و شاید خیلی وقت ها سریال و فیلم شما متفاوت باشد! به هر حال باید پاسخگو باشی و صرف اینکه بگویی این دیدگاه دینی از نگاه ملاصدرا است یا فلان آدم بزرگ دینی است که این گونه اعتقاد داشته و من اعتقاد او را تصویر کردم کافی نیست و پذیرش نمی شود و افراد بزرگ و موثر معترض می شوند که نباید اینچنین چیزهایی طرح شود هر چند متعلق به افراد بزرگ دین و فلسفه باشد.

چقدر فیلمنامه‌نویسان ما از وجود کارشناسان دینی برای نوشتن استفاده می‌کنند؟ و چقدر نگاه سلیقه‌ای کارشناس از این نگاه که تفسیر مسلط است در طرح کلی فیلمنامه تاثیرگذار است؟
به نظرم حضور کارشناس دینی در یک فیلم یا مجموعه اتفاق خوبی است و خیلی خوب است که از این اتفاق استفاده کنیم ولی استفاده از کارشناس دینی موجب این نمی شود که فیلمنامه نویس یا کارگردان احساس استغنا بکنند از اینکه خودشان باید مطلبی را مطالعه بکنند.

اگر آرمانگرایانه بخواهم بگویم به نظرم فیلم دینی وقتی بهترین می شود که هم فیلمنامه نویس و هم کارگردان کار در موضوع خاص قصه خودشان کارشناس دینی شده باشند. یعنی اگر قرار است راجع به معاد فیلم دینی ساخته بشود در آرمان گرایانه ترین حالت فیلم به نحوی یک فیلم شاخص و شاهکار تبدیل بشود که فیلمنامه نویس و کارگردانش قبل از ساخت فیلم آن قدر مطالعه کرده باشند که خودشان کارشناس شده باشند.

وقتی قرار باشد یک فیلمنامه نویس و کارگردان در کنار خودشان یک کارشناس داشته باشند طبیعتا چون آن کارشناس فیلمنامه نویس و کارگردان نیست نمی تواند کمک خاصی بکند یعنی می‌خواهم بگویم تفاوت زیادی بین این دو خواهد بود هر چند می‌خواهم بگویم وجود کارشناس دینی می تواند جلوی خیلی از اشتباهات را در یک فیلم دینی بگیرد و باعث ارتقاء جنبه‌های تخصصی آن کار شود اما باز هم به نظرم زمین تا آسمان فاصله دارد با یک کار دینی که سازندگان آن که فیلمنامه‌نویس و کارگردان باشند، کارشناس بوده اند.

آیا جشنواره فیلم کوتاه دینی «رویش» می‌تواند نقطه عطفی برای کار فیلمسازان جوانی باشد که درگیری‌ها و دغدغه‌های دینی و معنوی دارند؟ وجود جشنواره دینی «رویش» را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
به هر حال وجود چنین جشنواره هایی قطعا خوب است و در هر زمینه باعث پر رونق شدن و مطرح شدن این نوع موضوع‌ها و گرایش‌ها در جامعه می‌شود، ولی به نظرم برای جدی گرفتن این نوع سینما و برنامه سازی در تلویزیون موانع باید از سر راه برداشته شود. موانعی که در تصمیم گیری‌های کلان فرهنگی کشور باید به آن پرداخته شود، تلاش ما سازندگان برای تغییر این شرایط به نظرم تلاش عبثی است و آدم‌های تصمیم گیرنده و مهم در سطح بالای فرهنگی کشور باید حمایت کنند تا سینمای دینی چه از لحاظ تکنیکی و چه از لحاظ محتوایی جایگاه خاص خود را در کشور پیدا بکند.

کیانوش نژاد