سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۱۴ بهمن ۱۴۰۳ در ۴:۲۹ ب.ظ چاپ مطلب
تجربه‌هایی از مواجهه با فیلم‌های فجر/ برداشت دوم؛

سندروم آنی‌ هال

Annie-Hall

فیلم «آنتیک» آخرین فیلم به نمایش درآمده در دومین روز جشنواره چهل‌وسوم بود که به رغم انتظارات نتوانست تنور جشنواره را گرم کند؛ اما چرا؟

سوره سینما – مهدی مافی : شاید یادتان باشد چند سال پیش پژوهشی انجام شده بود که می‌گفت آدم‌ها خیلی از فیلم‌های مهم تاریخ سینما را ندیده‌اند؛ اما به خاطر این‌که احساس کمبود نکنند بین دوستان و آشنایان ادعا می‌کنند آنها را دیده‌اند. مثلا «پدرخوانده» یکی از اصلی‌ترین فیلم‌هایی است که مردم به خاطرش دروغ می‌گویند. حالا من می‌خواهم در پیشگاه شما یک اعتراف کنم. از آن دست اعترافاتی که کمتر منتقدی حاضر به بیانش می‌شود؛ «اینجانب مهدی مافی، سردبیر سابق سوره سینما «آنی ‌هال» وودی آلن را تازه همین اواخر دیدم.» البته از «همین اواخر»ی که می‌گویم ۷-۸ سالی گذشته اما به هر حال تقریبا ۴ دهه بعد از اکرانش فرصت و حال تماشایش را پیدا کردم. بعد از ظهر یکی از روزهای دانشجویی بود. آن زمان کلاس فیلمنامه‌نویسی می‌رفتم و داشتم یکی یکی برنده‌های اسکار بهترین فیلمنامه را می‌دیدم که به خودم گفتم بنشینم و آنی‌ هال را هم ببینم.

فیلم را به زور تمام کردم. حیف وقتی پراندم و برای سوزاندن زمان از دست رفته از پیشگاه قادر مطلق طلب عفو کردم. با این حال خیلی با خودم کشتی گرفتم که چرا از این فیلم بدم آمده؟! (آن زمان چندان به خودم اجازه نمی‌دادم که از فیلم‌های منتقد پسند تنفر پیدا کنم.) ریشه‌های نفرت را که جست و جو کردم به پاسخ مناسبی رسیدم: من «آنی هال» را دیر دیده بودم؛ بعد از آن که حافظه دیداری‌ام پر شده بود از فیلم‌هایی که در آن شخصیت اصلی مدام دیوار چهارم را می‌شکست. در نتیجه درکی از فیلمنامه خاص آن نداشتم. حداقل نه آن‌طور که مخاطب سال ۱۹۷۷ داشته. همین موضوع ساده باعث شد چیزی به اسم «سندروم آنی هال» برای خودم ایجاد کنم. سندرومی که کاملا شخصی است و به خودم اختصاص دارد. هر زمان فیلمی قدیمی می‌بینم که در دوره خودش حسابی سر و صدا کرده اما منِ مخاطب سال ۲۰۲۵ را نمی‌گیرد پیش خودم می‌گویم درگیر سندروم آنی هال شده‌ام.

Antique2

دیشب وقتی فیلم «آنتیک» تمام شد مدام به سندروم آنی هال فکر می‌کردم. «آنتیک» البته قدیمی نیست، در نتیجه همه ویژگی‌های سندروم مذکور را ندارد اما طوری تاریخ مصرف گذشته است که فرقی با یک اثر قدیمی نمی‌کند. اگر روزگاری نمایش ختنه روی پرده سینما، کنایه‌های جنسی، شوخی با خرافات یا اعتقادات مردم، زن پوشی، زشت رقصیدن مردها و… آوانگارد و متهورانه تلقی می‌شد، امروز نمی‌شود. وقتی به تاریخ سینمای ایران نگاه می‌کنیم می‌بینیم هر کدام از مواردی که نام بردم در دوره‌های مختلف چنان حاشیه‌هایی برای برخی آثار تولید کرده که بیا و ببین؛ هنوز ماجراهای «آدم برفی»، «مارمولک»، «پنجاه کیلو آلبالو»، «هزارپا» و… از خاطرمان نرفته. در سال ۱۴۰۳-۱۴۰۴ «آنتیک» دیگر نمی‌تواند چیزی را نشان مخاطب دهد که پیشتر، بیشترش را ندیده؛ نمی‌خنداند، نوآوری خاصی در طنز ندارد و وقتی داستانش هم کند، کسل کننده و قابل پیش‌بینی می‌شود، دیگر دلیلی جز بازی نمکین پژمان جمشیدی -که البته کلیشه خودش است و بارها در آثار مختلف تکرارش کرده- نمی‌ماند که مخاطب را تا زمانی که حوصله‌اش سر برود جلو ببرد. «آنتیک» شاید اگر اواخر دهه هفتاد یا ابتدای دهه ۸۰ اکران می‌شد اوضاع برایش بهتر بود؛ جایی بعد از «آدم برفی» و قبل از «مارمولک»! آن وقت شاید کسی بود که در خودش سندروم آنتیک را پیدا کند.


پاسخ دهید