سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ در ۱۲:۳۰ ب.ظ چاپ مطلب
در هشتمین قسمت از برنامه هفتگی «نقدسینما» مطرح شد :

«به دنیا آمدن» کوششی برای تجربه کردن یک موقعیت عاطفی و احساسی است/ سینما می‌تواند فراتر از مرزها به انتقال وجوه مختلف ابعاد انسانی بپردازد

naghde-cinema

هشتمین قسمت از برنامه «نقدسینما» با نقد فیلم «به دنیا آمدن» با حضور امیررضا مافی و آرش خوشخو و گفت‌وگوی بهروز افخمی با دکتر سیدمحسن فاطمی روی آنتن شبکه پنج سیما رفت.

به گزارش سوره سینما ، برنامه «نقدسینما» که محصول مرکز تلویزیون و انیمیشن حوزه هنری است در اولین بخش با گفت‌وگوی محمدصادق لواسانی و بهروز افخمی در میز خبر برنامه با یادی از محمد ابراهیم سلطانی‌فر کارگردان سینمای ایران شروع شد و افخمی با یادی از او و سوابق کاری و استعداد این کارگردان سینما گفت: او از  بیماری کمتر شناخته شده‌ای رنج می‌برد و سال‌ها خانه نشین بود به همین دلیل تنها قدیمی‌ها او را به یاد دارند. ما در سال‌های شصت در مورد ترورها کار می‌کردیم و سعی در بازسازی مستند حوادث ترور داشتیم . سپس سلطانی‌فر به مدیریت گروه جنگ شبکه یک رسید. او انسان باسوادی بود که به دلیل صراحت لهجه قدر دانسته نشد. سال‌ها به دنبال ساخت سریال مختارنامه که خود نسخه اولیه فیلمنامه‌اش را نوشته بود که ممکن نشد.

محمدصادق لواسانی در ادامه درباره بحث درجه بندی سنی که درهفته‌های اخیر پیگیری شده بود صحبت کرد. لواسانی گفت درجه بندی سنی به مرحله اجرا رسیده است و قرار است درجه‌ی هر فیلم روی بلیت سینماها درج شود. آقای انتظامی در توئیتی اعلام کرده است که شورایی تخصصی برای درجه بندی سنی تشکیل و درجه بندی سنی از اول تابستان اجرایی خواهد شد.

naghdecinema (1)

در ادامه لواسانی از حاشیه‌های به‌وجود آمده برای سریال‌های شبکه نمایش خانگی نیز صحبت کرد. سریال رقص روی شیشه که از ابتدا قرار بود در ۲۶ قسمت ساخته شود به دلیل مسائل مالی دچار حاشیه شده و قرار است این سریال در ۱۳ قسمت به پایان برسد. این در حالی است که مخاطبین سریال از آخرین قسمت پخش شده این سریال ناراضی بوده‌اند. چند بازیگر سرشناس این سریال نیز از این پروژه جدا شده‌اند. این حاشیه‌ها برای سریال «نهنگ آبی» نیز بوده است و حواشی مالی برای این سریال نیز به وجود آمده است و باید دید سعید ملکان، تهیه کننده نهنگ آبی چه تمهیدی برای حل این مشکل اندیشیده است.

میز نقد  فیلم سینمایی «به دنیا آمدن»

امیررضا مافی در ادامه گفت: به دنیا آمدن درباره اختلاف یک زوج بر سر فرزندآوری است. فیلم از این جهت اهمیت دارد که پرسش‌های اساسی را در  فلسفه اخلاق در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند. در غرب نظرات متعددی در مورد چیستی امر اخلاقی وجود دارد.  فایده‌گراها و  سودانگارها معتقدند که امری که فایده جمعی را پوشش دهد، امری اخلاقی ست اما ایده‌آلیست‌ها امر اخلاقی را امری مطلق می‌دانند. از دید آن‌ها دروغ تحت هر شرایطی مطلقا امر بدی است. میان  تئوری اخلاق و  عمل اخلاق فاصله زیادی وجود دارد.

وی عنوان کرد: در این فیلم با زن و شوهری مواجه هستیم که با عملی روبه‌رو شده‌اند که باید برخورد اخلاقی داشته باشند. فیلمی که پدر و مادر بر سر نگه داشتن فرزند دچار اختلاف هستند. پدری که به نظر می‌رسد خودانگار است، خواهان از بین بردن بچه است و مادری که دلش نمی‌آید فرزندی که در بطن دارد را از بین ببرد. فیلم دوگانه‌ای را مطرح می‌کند که وقتی تماشاچیان از سینما خارج می‌شوند راجع به آن از هم سوال می‌کند و از این جهت فیلم بسیار مهم است. از جهت دیگر فیلم الکن است  یعنی ایده و پاسخ روشنی ندارد.  کارگردان تنها وضعیتی را ترسیم کرده  و در جایی به لحاظ احساسی به نفع یکی از این دو غلطیده است.

وی ادامه داد :  فیلم فاکتورهای متعدد را نشان می‌دهد که همه آن‌ها ‌ زبانی هستند و منطقی که باید مخاطب را با یکی از اندیشه‌های اخلاقی همراه کند دیده نمی‌شود. «به دنیا آمدن» کوششی است که سعی کرده مخاطب؛ هر دو موقعیت متضاد را با هم درک کند. ما در سنت خود امر اخلاقی را در مقام نظر، مطلق می‌دانیم، اما در مقام عمل دچار نسبیت‌گرایی می‌شویم که به مصلحت، تئوری دینی و سنت مربوط می‌شود.

بهروز افخمی در ادامه گفت: موضوع فیلم «به دنیا آمدن»، کوشش برای تجربه کردن یک موقعیت عاطفی و احساسی است. فیلم‌ساز موقعیت هر دو شحصیت اصلی فیلم را از بعد عاطفی، به خوبی درآورده است. فیلم با تحلیل سر و کار ندارد. تحلیل کردن یا تقلیل دادن آدم‌ها به علم اخلاق یا موقعیت طبقاتی ربطی به فیلم ندارد.

آرش خوشخو نیز در ادامه گفت: دو گفتمان رایج در مورد فرزند نیاوردن داریم که هر دو را هدایت هاشمی مطرح می‌کند. یکی اینکه وقتی خودمان در زندگی دچار مشکل هستیم، چرا باید یکی دیگر را به زندگی‌مان وارد کنیم و دیگر آنکه وقتی دنیای ما دنیای تیره و تاری است، چرا باید فرزندی را به دنیا بیاوریم. این دو دیدگاه از سوی طبقه متوسط مطرح می‌شود. طبقه‌ای که اصول زندگی‌اش خارج از قواعد نظام است. بسیاری از سوءبرداشت‌های جامعه ما بر اثر سوءبرداشت مسئولین، خطبا و علما از طبقه متوسط است. این فیلم فرصت خوبی است تا خطباء و علماء با زندگی واقعی طبقه متوسط جامعه آشنا شوند.

وی ادامه داد: به علاوه، فیلم ریشه‌های سنتی طبقه متوسط را نیز به ما نشان می‌دهد. زنی که بازیگر تئاتر است، علاقه زیادی به شهرت دارد و هر روز تمرین تئاتر می‌کند، ریشه‌اش به شهر سنتی مانند یزد بر می‌گردد. نکته مهم دیگر این که فیلم نتیجه‌گیری مرسوم طبقه متوسط، بن بست یا راه خوش بی‌خود نشان نمی‌دهد، اتفاقا راه حل نشان‌مان می دهد. قرائت تلخ و تیره فیلم از زندگی در تهران هدایت هاشمی را مخاطب قرار می‌دهد و فقط اوست که این را قرائت را می‌شنود.»

naghdecinema (4)

امیررضا مافی گفت: تعریف من از طبقه متوسط با خوشخو متفاوت است. معتقدم فیلم، رمان و اثر هنری باید تاثیر معرفتی داشته باشد. شما می‌گویید تاثیر تجربی دارد اما من معتقدم ما را در وضعیت قضاوت قرار می‌دهد، وضعیتی که هر دو طرف حق دارند و در نهایت به بن‌بست می‌رسند و معتقدم پایان الکن است.»

آرش خوشخو گفت : واکنش دراماتیک بازیگران به صبغه طبقات اجتماعی آن‌هاهم بستگی دارد. این فیلم نمایش کامل طبقه متوسطی است که هدایت‌وار شروع و تتلو‌ وار تمام می‌کنند. آدم‌هایی که خیلی خوب زندگی می‌کنند اما وقتی تصمیم به بچه‌دار شدن می‌گیرند، فیلسوف شده و می‌گویند بچه مانع خوشبختی است.»

امیررضا مافی نیز ادامه داد : زن فیلم به حرکت و فعلیت می‌رسد، اما مرد با وجود اینکه اصرار زن در تصمیمش، یعنی نگه داشتن فرزند، را می‌بیند، همچنان در انفعال خود باقی می‌ماند. فعلیت و حرکت زن بسیار ارزشمند است و مخاطب را به سمت خود سوق می‌دهد که عبدالوهاب توانسته است آن را به خوبی به تصویر بکشد.

آرش خوشخو همچنان افزود: معمولا در فیلم‌هایی که راجع به طبقه متوسط است با گردابی از مشکلات مواجه هستیم.

این فیلم با اینکه در ابتدا مشکلاتی چون  سقط جنین و معضل اجاره‌خانه را مطرح می‌کند، در یک سوم پایانی، با نشان دادن پسر خاله هدایت هاشمی که مردی پرانگیزه، متعهد و خانواده دوست و برآمده از همین طبقه متوسط است، این پیام را به مخاطب القاء می‌کند که همه راه‌ها به بن بست ختم نمی‌شود.»

امیررضا مافی خاطرنشان کرد: مسئله فیلم یعنی سقط جنین، مسئله جهان شمولی است. در همه جای جهان راجع به آن بحث وجود دارد. در ایالت  آلابامای آمریکا به شدت عمل غیراخلاقی محسوب می‌شود و پزشکی که این جرم را مرتکب شود، به ۹۹ سال حبس محکوم می‌شود. حتی این مسئله به موضع درگیری حزب دموکرات و حزب جمهوری‌خواه به منظور جمع آوری رای برای انتخابات بدل شده بود.

بهروز افخمی به عنوان مجری کارشناس برنامه گفت: فیلم با توجه به وضعیت اکران و محدودیت سنی بالای ۱۵ سال، بختی برای پیدا کردن مخاطب خود و موفقیت ندارد و می‌بایست از طریق پخش ویدئویی و شبکه نمایش خانگی مخاطب خود را بیابد.

گفت‌وگو با  دکتر سیدمحسن فاطمی

بهروز افخمی در گفت‌وگو با  دکتر سیدمحسن فاطمی پیرامون نگاهی به «جهان شگفت‌انگیز فیلم‌ از منظر روانشناسی» گفت: زمانی  سینما به عنوان یک نمایش روی پرده بزرگ در حضور جمعیت و در سالن تاریک اتفاق می‌افتاد. مردم به سینما می‌رفتند و بدون اینکه مشغولیتی داشته باشند، با تمرکز کامل و در تاریکی، نمایشی را بر روی پرده‌ای بسیار بزرگ و در حضور جمعیت زیادی تماشا می‌کردند. در این شرایط، با قرار گرفتن در وضعیت نیمه خودآگاه یا ناخودآگاه، بسیاری از موقعیت‌ها را در فیلم تجربه می‌کردند، این تجربیات بخشی از تجربیات واقعی‌شان می‌شد و شخصیت آن‌ها و حتی شخصیت نسل‌ها را شکل می‌داد. به عبارتی، فیلم رسانه نبود، بلکه پدیده‌ای عجیب و حیرت انگیز بود که در بهترین شکلش هنر به حساب می‌آمد، می‌توانست با ناخودآگاه جمعی تماس بگیرد و تاثیرات عمیقی روی آن بگذارد.

در حال حاضر، به نظر می‌آید که این جنبه کم رنگ یا حتی ناپدید شده است. آن مراسم و آداب دیدن فیلم و تمرکز لازم هنگام تماشای آن، دیگر شرط اصلی ساخت فیلم نیست و فیلم‌سازِ امروز به این فکر نمی‌کند که فیلمی که می‌سازد مناسب نمایش بر روی پرده و آن فضا باشد، بلکه فکر می‌کند که این فیلم بر روی تلویزیون، لپ تاپ و حتی موبایل هم قابل دیدن باشد. حال این سوال پیش می‌آید که سینمای امروز، با توجه به مخلوط و مخدوش شدن مرزهای آن، صاحب جایگاه و قدرت پیشین هست؟

دکتر سید محسن فاطمی در پاسخ گفت: همانطور که زبان وجهی از انتقال اندیشه‌ها و احساسات را به همراه دارد، سینما و فیلم نیز می‌تواند فارغ از فرهنگ‌ها، مذاهب، بعدهای جغرافیایی، باورها و نژادها، فراتر از همه این مرزها، به پیام‌رسانی مشغول باشد و به انتقال وجوه مختلف ابعاد انسانی بپردازد. وقتی به این معنا، از سینما و فیلم صحبت می‌کنیم، از یک text یا متن صحبت می‌کنیم که این متن خودش  subtextها و زیرمتن‌های زیادی را به همراه دارد.

وی در ادامه گفت: چهار منظر نسبت به سینما و فیلم به طور کلی وجود دارد که می‌تواند از دیرباز و از دهه گذشته در حوزه روان‌شناختی و زمینه‌های مختلف آن مورد توجه قرار گیرد:

۱- یکی از این دیدگاه‌ها به تفسیر #هرمنیوتیک از سینما و فیلم مربوط می‌شود. شما در اینجا به بررسی و تحلیل شخصیت‌هایی که در فیلم با آن‌ها سر و کار دارید، می‌پردازید و آن‌ها را در زمینه‌های مختلف مورد بررسی قرار می‌دهید که هم‌ می‌تواند تاویل باشد و هم تفسیرهایی را در حوزه‌های مختلف به همراه داشته باشد. وقتی شما «مردی برای همه فصول» یا «پاپیون» و حتی «مرد سوم» را نگاه می‌کنید، می‌توانید آن‌ها را از این جنبه مورد بررسی قرار دهید.

۲- بعد دوم تماشای فیلم از منظر و روش‌های روان تحلیل‌گری یا روان‌کاوی است. در اینجا به بعد ناخودآگاه و بعد نیمه خودآگاه در فضاهای مختلف اشاره می‌شود. وقتی شما «مارنی» یا آثار دیگر هیچکاک را  می‌بینید، رابطه میان ضمیر ناخودآگاه و اثرات آن در حوزه‌های خودآگاه مورد بررسی قرار می‌گیرد و بحث مفصلی را می‌تواند ایجاد کند.

۳- بعد سوم به ساختارگرایی مربوط می‌شود. وقتی ما از یک فیلم یا سینما صحبت می‌کنیم، جلوه‌های ویژه، صدا، تصویر، اندازه پرده و همه این‌ها می‌تواند نقش بسیار مهمی را دارا باشند. وقتی موزیکی در فیلم مورد توجه قرار می‌گیرد، این موزیک در فواصل مختلف می‌تواند بر اساس برررسی‌های روان شناختی، باعث دوست داشتن شخصیت از سوی مخاطب شود و حتی در بعضی بررسی‌های دیگر ثابت شده که وقتی موسیقی دلپذیر باشد، نه تنها سبب علاقه مخاطب نسبت به شخصیت فیلم می‌شود بلکه اندیشه‌ها و افکار بازیگر یا آن شخصیت تاثیر زیادی بر مخاطب می‌گذارد. در این‌جا، در جلوه‌های ویژه فیلمی مثل «زیبایی آمریکایی»، رزها می‌توانند معنای استعاری خاص داشته باشند. به همین ترتیب، در تفاوت میان «امبرسون‌های باشکوه» اورسون ولز با «مرد سوم»، جنبه‌های مختلف دوربین را می‌توانید از دیدگاه روان‌شناسی مورد بررسی قرار داده و ساختار فیلم را تحلیل کنید. این بعدی که شما می‌توانید به آن اشاره کنید، ذیل آن بعد سوم می‌تواند قابل بررسی باشد که آیا خود مکان و مجاورت نقش مهمی دارد یا نه؟  بسیاری بحث‌های مهمی را در این زمینه مطرح کرده‌اند. یکی از آن‌ها اثر «دُن کیشوت» است که به این می‌پردازد که ممکن است شما در یک فیلم حالتی را تجربه کنید که از آن به تعالی هیجانی تعبیر می‌شود یا زمانی که شما در فیلمی یک عمل اخلاقی را مشاهده می‌کنید، چند اتفاق در ارتباط با شما خواهد افتاد، یکی این‌که به لحاظ فیزیولوژیکی، در بدن شما آکسیتوسین ترشح می‌شود و باعث افزایش حس شادی در شما خواهد شد.

naghdecinema (6)

دکتر سید محسن فاطمی در ادامه بحث عنوان کرد: دوم این‌که، رغبت شما به کار خوب بالا خواهد رفت. با مطالعات مختلفی که در سال‌های اخیر انجام شده، بینندگانی که این نوع فیلم‌ها را در سالن سینما یا در ارتباط با فیلم‌های بزرگ مشاهده کردند، نه تنها شاهد این تغییرات فیزیولوژیک و تغییرات درونی بودند، بلکه به مجرد تمام شدن فیلم، تاثیری که از فیلم پذیرفتند دنبال کار خوب و عمل انسان دوستانه می‌گردند. یک تحقیقی که انجام شد مشخص کرد که این آثار می‌تواند در دراز مدت، کوتاه مدت و حتی در ابعاد بسیار بسیار عمیق درونی جاری شوند.

وی ادامه داد: چهارمین نحله‌ای که به تحلیل در حوزه سینما و فیلم می‌پردازد، بعد شناختی‌ست که به پردازش ذهن و بحث ادراک مربوط است. زمانی که شما  فیلمی را تماشا می‌کنید، در مدل پردازش مضاعف از یک لحاظ ممکن است آگاهانه به فیلم توجه کنید، اما در عین حال، بعد ناخودآگاه شما هم در کنار بعد خودآگاه فعال باشد. در حالی‌که، در پردازش موازی هم زمان ذهن می‌تواند آگاهانه و ناآگاهانه به موضوع بپردازد.

بهروز افخمی افزود: آیا به طور کلی سینما تغییر نکرده؟ تفاوت عمده با آن چیزی که در تحلیل‌های کلی می‌گنجد پیدا نکرده است؟ آیا اینطور نیست که سینما الان مخصوص زیر افراد ۲۵ سال شده و ۹۰ درصد تماشاچی‌ها یا زیر ۲۵ سال هستند و یا اگر بالای ۲۵ سال باشند، تنها برای دیدن فیلم کمدی به سینما می‌روند؟ اگر این‌طور هست، در این‌صورت، باید تمام این تقسیم بندی‌ها و نظریه‌پردازی‌ها را به نوعی با بچه‌ها منطبق کنیم. یعنی اینکه فیلم با ذهن بچه‌ها چه می‌کند؟

دکتر سید محسن فاطمی عنوان کرد: نکته‌ای که شما خیلی ظریف به آن اشاره کردید، چند مولفه رو می‌تواند در برداشته باشد. بخش اول آن این‌است که در جهانی زندگی می‌کنیم که با حجم وسیعی از اطلاعات روبرو هستیم. این اطلاعات آنچنان تکثر، شدت و کثرت دارد که انتخاب شما در بسیاری از موارد ممکن است باعث دشوار شدن انتخاب‌هایمان شود. به همین دلیل، کسانی این نکته را مطرح می‌کنند که با دارا بودن چنین مجموعه‌های گسترده‌ای تا چه اندازه می‌توانند قدرت انتخاب یک رسانه را داشته باشند؟»

بهروز افخمی ادامه داد: منظور شما این است که در واقع، بمباران اطلاعاتی گاز دانش و از قدرت تحلیل و فهم ما کم می‌کند؟

دکتر سید محسن فاطمی معتقد است: یونگ جمله بسیار معروفی دارد که می‌گوید: اطلاعات ما زیاد شده اما حکمت و فرزانگی‌مان کاهش پیدا کرده است. پائوریکو، فیلسوف مسیحی، چند وقت پیش به این مسئله اشاره کرد که جهان آمیخته با این کثرت اطلاعات سبب شده که ما تنها به بساطت معنا توجه داشته باشیم، و تکثر، تحکم و پیچیدگی معنا بسیار مورد بی‌توجهی واقع شود. به همین خاطر، انسان‌ها ممکن است خیلی سطحی نگاه و فکر بکنند. از سوی دیگر، در اندیشه‌های اولیه سینماپردازان غربی همچون «والت دیزنی» جمله‌ای معروف وجود داردکه می‌گوید: وقتی ما فیلم تولید می‌کنیم به دنبال این نیستیم که برای بچه‌ها‌ یا برای بزرگسالان فیلم را بسازیم، بلکه به دنبال این هستیم که در همه آدم‌ها یک بعد زیبا، بکر و ناب وجود دارد که این بعد می‌تواند باعث شود که انسان‌ها حکمت و فرزانگی را در سطح بالایی درک کنند. این همان حرفی است که مولانا هم می‌زند:

این صدا در کوه دل‌ها بانگ کیست

که پر از این باد این کُه گَه تهی است

هر کجا هست آن حکیم اوستاد

بانگ او از کوه در خالی مباد

می‌رهاند کوه از آن آواز و قال

صد هزاران چشمه آب زلال

وی افزود: از این منظر، سینما می‌تواند جهان درون انسان را با شگفتی‌های بسیار گسترده  همراه سازد. به تعبیر «حضرت امیر علیه السلام»، دنیایی که در درون انسان‌ها به ودیعه نهاده شده آمیخته با شگفتی‌های بسیار زیاد و افق‌های بسیار نامتناهی‌ست که می‌تواند به واسطه سینما آشکار شود.»

دکتر سید محسن فاطمی متذکر شد: زمانی که شما فیلم  «رستگاری در شاوشنک» را مشاهده می‌کنید و به تعامل‌های مختلف به اصطلاح دو شخصیت می‌پردازید، می‌بینید که دو قطب امیدوار در مقابل یک قطب ناامید، قطب امید در مقابل قطب حرمان، به تصویر کشیده می‌شوند. این آدم، بعدها وقتی از زندان آزاد می‌شود، نامه دوستش را می‌بیند که در آن نوشته شده امید چیز خوبی‌ست و بهترین چیزی است که می‌توان یافت. در مقابل، شخصی که در زندان است، می‌گوید امید چیزی است که انسان را دیوانه می‌سازد.

naghdecinema (7)

وی همچنین افزود: این همان  نگاه «نیچه» است که نه تنها امید را خوب نمی‌داند بلکه آن را سبب طولانی شدن آلام و دردها می‌داند. این فیلم نقش بسیار مهمی در زنده کردن امید دارد. فیلم‌های دیگری مثل «آواز خواندن در باران»، که به صورت کلاسیک کار شده، اثراتش را روی آدم‌هایی که این فیلم را در سینما مشاهده کردند مورد بررسی قرار دادند که تا چه اندازه این فیلم می‌تواند در ایجاد امید نقش داشته باشد؟ جمله‌ای از پیامبر اعظم (ص) هست که می‌فرمایند: اگر به خاطر امید نبود هیچ مادری به فرزندش شیر نمی‌داد و هیچ کشاورزی کار نمی‌کرد.

وی بیان داشت : تحقیقی انجام شد که در آن، افراد قبل از رفتن به سینما و مشاهده یک فیلم، اسم فیلم برایشان توضیح داده شد و زیرمجموعه‌های مرتبط با معنای فیلم برایشان تبیین شد، نه تنها فیلم را با شوق و رغبت بیشتری مشاهده کردند، بلکه اثر فیلم روی آن‌ها از نظر هیجانی و روان‌شناختی به مراتب بیشتر تشخیص داده شد و حتی در موارد بسیاری که بعدا در مرحله الگوگیری مورد بررسی قرار گرفت، توانست نقش مهمی را ایفا کند. بنابراین معرف‌ها، و فضاهای ذهنی برخاسته از چیدمان‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی می‌تواند نقش بسیار مهمی در ایجاد علت گرایش به یک فیلم داشته باشد.»

بهروز افخمی گفت: اتفاقا فیلم «رستگاری در شاوشنک» از آخرین فیلم‌های بزرگی ست که در سینما ساخته شد. نکته جالب این است که این فیلم برای بچه‌ها هم قابل دیدن است و کاملا برای یک بچه ۷ الی ۸ ساله هم قابل فهم است و ممکن است تاثیرش روی بچه‌ها به مراتب بیش از بزرگسالان باشد.

دکتر سید محسن فاطمی گفت: بچه‌ها از ۶ ماهگی با تلویزیون ارتباط می‌گیرند و پس از مدتی می‌توانند با کارتن‌ها و فیلم‌ها ارتباط برقرار کنند، منتها در ابتدا بچه‌ها اصلا به چیزی که بیشتر از نیم دقیقه است، نمی‌توانند توجه کنند. به همین خاطر، مفهوم تعلیق و یا محور روایت‌ها چه از لحاظ چیدمان زنجیره‌ای و چه از لحاظ روایی برای بچه‌ها قابل درک نخواهد بود. به مرحله فرمال باید برسد تا قانون کلی را درک کند.

بهروز افخمی بیان کرد: به خاطر دارم که در  ۶ الی ۷ سالگی، داستان‌های بلند رو می‌خواندم و تمام ارتباط‌های میان آن‌ها را هم می‌فهمیدم و دنبال می‌کردم. من فکر می‌کنم معنی این نکته که ما از سه سالگی به ۸۰ درصد قوای ذهنی می‌رسیم، درباره افراد بسیار باهوش به این معناست که در همان سه سالگی از متوسط مردم بیشتر می‌فهمند، مثلا در خاطرات هنری کوپر می‌خواندم که از سه سالگی برایش روشن شده بود که از پدر و مادر خود باهوش‌تر است. اما اگر قرار است که یک درصد بچه‌ها دارای چنین قوای ذهنی باشند و در پنج یا شش سالگی به ۹۵ درصد ظرفیت‌های ذهنی‌شان رسیده باشند، می‌توان نتیجه گرفت که یک درصد از بچه‌ها از اغلب بزرگسال‌ها فیلم‌ها رو بهتر درک می‌کنند و به خاطر داشتن فرصت بسیار و تجربه اندک، این حوادث مانند تجربیات واقعی در کنار خاطرات واقعی‌شان قرار می‌گیرد و خیلی بیشتر از فیلم تاثیر می‌پذیرند.

دکتر سید محسن فاطمی بیان کرد: سه تا بلوغ را در فهم فیلم برای بچه‌ها در نظر می‌گیریم.  بلوغ شناختی،  بلوغ عاطفی و هیجانی و  بلوغ اخلاقی. در «بلوغ اخلاقی» بچه‌ها تا هفت یا هشت سالگی به واسطه مدلی که «لارنس کلبرگ» مطرح کرده، مفهوم اخلاقی را به واسطه پدر و مادرشان درک می‌کنند و این پدر و مادر هستند که می‌گویند چه چیزی خوب و چه چیزی بد است. بنابر این اگر بچه‌ها در این فضا و دوره، بدون نظارت والدین و بدون توجه به گزاره‌های تجویزی آن‌ها، به مشاهده یک برنامه یا یک فیلم بپردازند که در آن میزان بالایی از خشونت وجود دارد، معنایی که به لحاظ اخلاقی استباط می‌کنند کاملا متفاوت است با معنایی که از لحاظ اخلاقی باید در ارتباط با  بلوغ اخلاقی‌شان تجربه کنند.

وی ادامه داد: به زعم بسیاری از روان‌شناسان، بزرگسالان چون تجربه‌های بین فردی یا درون فردی بیشتری را در عالم بیرون و عالم درون دارند و به اصطلاح به تکاپوی بیشتر در حوزه‌های مختلف پرداخته‌اند، در تحلیل و در جنبه عقلی می‌توانند متفاوت عمل کنند. یعنی ممکن است بچه‌ای علیرغم داشتن هوش سرشار تا زمانی که فضای هیجانی مرتبط را از لحاظ رشد لازم جسمی مغز تجربه نکرده باشد خیلی از مفاهیم برایش معنای دقیق نداشته باشند. به این دلیل که تا زمانی که بچه‌ها به مرحله فرمال نرسند، نمی‌توانند معانی انتزاعی و تجریدی را درک کنند.

وی افزود: بعد از «پیاژه»، بسیاری از روان‌شناسان و فلاسفه به مرحله پست فرمال رسیدند که همه نمی‌توانند به لحاظ شناختی به آن مرحله برسند و افرادی که به این مرحله می‌رسند از قابلیت‌های بسیار خاص برخوردار خواهند بود که یکی از این قابلیت‌ها درک و فهم ابهام و ایهام در کنار جریان‌ها است.

وی در پایان گفت: شما به عنوان یک کارگردان به این نکته اذعان بفرمایید که یکی از هنرهای مهم سینما این است که می‌تواند منظرهای مختلف را به شما معرفی کند و نگاه به این منظرهای مختلف می‌تواند با قابلیت‌های گوناگونی مطرح شود.