سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۶ بهمن ۱۳۸۸ در ۸:۱۶ ب.ظ چاپ مطلب
«آتشكار» سرانجام در بخش نمايش ويژه جشنواره فيلم فجر براي نمايندگان رسانه هاي گروهي به نمايش درآمد

تا مرز آتش!

تا مرز آتش!

سوره سینما:‌ ترسیم بهشت و دوزخ در سطحی بسیار نازل وشوخی غیر عقلائی با اعتقادت و باورهای مذهبی در فیلم ، نشان از دانش وبینش بسیار ناکار آمد سازنده فیلم از کتاب وسنت دارد؛ و یقینا این نگرش و واکنش نسبت به آن چیزی که نمی دانیم ، نشان از جهل است ، چرا که مولای متقیان فرمود: انسان جاهل دشمن چیزی است که نمی داند ، پس معارضه از آن جا آغاز می شود که سازنده در مقابل علم می ایستد

سوره سینما:‌ ترسیم بهشت و دوزخ در سطحی بسیار نازل وشوخی غیر عقلائی با اعتقادت و باورهای مذهبی در فیلم ، نشان از دانش وبینش بسیار ناکار آمد سازنده فیلم از کتاب وسنت دارد؛ و یقینا این نگرش و واکنش نسبت به آن چیزی که نمی دانیم ، نشان از جهل است ، چرا که مولای متقیان فرمود: انسان جاهل دشمن چیزی است که نمی داند ، پس معارضه از آن جا آغاز می شود که سازنده در مقابل علم می ایستد

جادوی سینما می تواند اغواگری باشد که مولف ومخاطب را به عرش اعلی برساند ویا به فرش سفلی بکشاند واینجاست که دانش وبینش بازوئی توانا ، در تحقق این مهم به شمار می آید.

امروزه صاحبان تفکر وتعقل و اهالی هنر در سراسر جهان فارغ از نگرشهای سیاسی ، اجتماعی ویا دینی ، وقتی گام در عرصه ی هنر به عنوان وادی مقدس می گذارند ؛ خود را مکلف به رعایت اخلاق حرفه ای می دانند وصد البته تکرار این مهم بی جا نیست که مرز هنر وهنر مند با سایرین که هنر را دستمایه کسب شهرت ، هرچند کاذب وثروت ، هرچند نامشروع وغیر اخلاقی کرده اند ، مرزی است روشن واصالت هنرمند حقیقی قابل دستکاری نیست.

وقتی هنرمندی دست به خلق اثر منطقه ای می زند ؛ به این معناست که نمی تواند خود را از حریم ها وحرمتها ی آن منطقه فارغ  بداند ؛ ولذا ناگزیراز کشف عمیق حقایق و باورها ، زشتی ها وزیبائی های منطقه ی  مورد نظر می باشد. آنگاه است که اجازه می یابد تا به منظور انتقال پیام ونظر خود، دست به خلق اثر بزند واگر قصد جهانی ساختن اثری دارد ، پس نگاه منطقه ای محلی از اعراب ندارد!!! .

این مقدمه برای ورود به فیلمی  است منطقه ای که براساس موضوعات مطروحه در آن ، نه تنها از مرزهای ایران عبور نمی کند بلکه خارج از محدوده های اقلیت های مذهبی است وصرفا در مرزهای تشیع باقی می ماند.

سخن از فیلم توقیف شده آتشکار است که نمایش آن برای اصحاب رسانه ، موفقیتی بزرگ برای دست اندرکاران بیست وهشتمین جشنواره فیلم فجر به شمار می آید ؛ که عدم این اتفاق منجر به پنهانی سطح فیلم از سوئی ، وقهرمان شدن آن از سوی دیگر می گردید.

حال که محدوده ی مخاطب محسوس است ، آیا به صرف عکس العمل مخاطب در مقابل طنز های زیبا ونازیبای موجود در متن فیلم ، می توان ملاک موفقیت را در همین چهار چوب خلاصه دانست ؟ آیا تماشاگرانی که با این لحظات همراهی کرده اند ؛ عبور از مرزهای حیا را مجاز می دانند؟ بی شک پاسخ منفی است وبا چالشی مناظره آمیز آن هم در محیطی به دور از فشار های اجتماعی وزد وبند های رابطه ای، اثبات این نظریه چندان مشکل نیست ؛ چرا که اکثر اهالی منطقه ای که فیلم برای آنان قابل فهم واکران است ؛ برای خود خط قرمزهائی دارند. همانطور که سازندگان چنین فیلمهائی اطاق خواب های خود را با فرزندانش به مشارکت نمی گذارند ، همانطور که مردان وزنان بسیاری از اهالی  منطقه ای که فیلم  از آنان وبرای آنان روایت می شود با هر نگرش سیاسی واجتماعی واخلاقی در چهار چوب های شخصی خود خط قرمزهائی را به تناسب حیاء واخلاق تعریف می کنند وهمانطور که هنرمندان بزرگ جهان به تناسب منطقه ای که فیلم را برای آن می سازند با شناخت همه جانبه ،   خود خواسته در محدوده ای معلوم سیر می کنند ؛ پس عدول از این مرزها به معنای فاصله با هنر وهنرمند بودن است .

ترسیم بهشت و دوزخ در سطحی بسیار نازل وشوخی غیر عقلائی با اعتقادت و باورهای مذهبی در فیلم ، نشان از دانش وبینش بسیار ناکار آمد سازنده فیلم از کتاب وسنت دارد؛ و یقینا این نگرش و واکنش  نسبت به آن چیزی که نمی دانیم ، نشان از جهل است ، چرا که مولای متقیان فرمود: انسان جاهل دشمن چیزی است که نمی داند ، پس معارضه از آن جا آغاز می شود که سازنده در مقابل علم می ایستد .

بدیهی است راقم  این سطور قصد ندارد در پشت مرزهای تحجر در جا بزند ویا از مرزعلم وکتاب وسنت عبور کند واز همین منظر است که اعتراف می کنم ؛ لحظات شوخ وطناز درفیلم نگارنده را به خنده های عمیق و تاسف از شرایط موجود واداشت واز قضا شوخی  با روحانی فیلم وظرایف حاشیه ای مربوط به آن ، شاید جذاب ترین وحقیقی ترین شوخیهای فیلم بود و این مهم ، معلول همان رعایت شرم وحیای تحمیلی بر سازنده ی فیلم است.

اما سئوال مخاطب این است که همین پلانهایی که خنده ی حضار را به دنبال دارد نه آنست است که حدیث نفس بسیاری از ما در لباس وزیر و وکیل وهنرمند ومعلم ودانشگاهی است ؟ وآیاصرف خنداندن مخاطب ، مجوزبرداشت هر پلانی را در بر دارد ؟ آیا ما وفرزندانمان به بهانه ی آزادی ، تصاویر وابزار غیر اخلاقی را که ممکن است در خلوت واطاقهای خصوصی به نمایش بگذاریم در اطاق پذیرائی به اشتراک می گذاریم ؟

پریشانی در فیلم آنجا توسعه می یابد که سازنده برای حرفهای زیادی که در ذهن می پروریده بیش از دو ساعت فرصت نداشته است واین پارادوکس ، فیلم را به آشی تبدیل کرده است که نمی توان شله قلمکارش نامید ؛ چرا که عناصر موجود در شله قلمکار با تعقل وتامل ، از تناسبات ماهوی برخوردار است ولذا منتج به نتیجه ای سکر آور است ؛ اما آتشکار از از این شگرد منطقی وترکیب مناسب پلانها وموضوعات مرتبط وپیوسته ، بی بهره مانده است

عبدالله اسماعیل زاده


پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>